عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

..




عسک از خودم ( فرناز )

نظرات 7 + ارسال نظر
محسن شنبه 8 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:23

چه خوب که شما هم برگ ها را از لابلای گلها بر نمی دارید.

نه تنها برنمی داریم که گاهی حتی برگها را می چینیم لابلای گل ها !

پروانه یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:38

خرمالوها کی میرسند بیاییم خرمالو خورون!

فعلا فقط می توانم راجع به زمان رسیدن کفش دوز ها صحبت کنم .

محبوبه یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:45

آفرین آفرین ... بدوز بدوز
با آن کفشدوزک ملوس بودم که رنگش دل آدم را غش می اندازذ...

یادم به آن عسک و آن سوال معروف شما افتاد: "چرا کفش می دوزد؟"

نه تنها به جواب نرسیده ام که هرچه صبر کردم به کفش هم نرسیده ام !

محبوبه چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:14 http://future-seed.blogsky.com

آقای محسن رفته اند عسک بچینند

فکر خوبیه . امیدوارم عسکستان خوبی پیدا کنه .

محبوبه سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 00:05

اینجا هم که مانند آنجا خبر تازه ای نیست! قبلن تر ها می آمدم اینجا با یک عالمه انرژی برمیگشتم خانه مان! پس من چِتار تُنَم؟* همش غصه میخورم که!

پس من چکار کنم؟ (به زبان کودک درونم :)

من قبل از خانم فرناز تمی در باره زبان تودت درون شما بنویسم.
جالبه تمام تاف هاش، ت است.
ینی مثلن می شود گفت:
تودت درون. بامزه است. سعی می تنم مدتی اینگونه حرف بزنم.


+ + +

منم که گیر دوتا بچه بد لهجه افتادم نمی فهمم چی می گن

پروانه سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:26

چند روزه در پارکی که قدم می زنم از این گیاهان پیدا کرده ام بسیار زنده و شادابند!
بر عکس اینجا که انگار داره میره خواب زمستانی

شاید هم راست گفتی . خواب زمستانی هم بد نیست.
تو که از خودی .. غریبه ها هم که اینجا نمی آیند . اعتراف می کنم که خیال دارم مدتی عسک نگذارم . به نظر می آید که با این حال و روز و اوضاع و احوال کسی حوصله ندارد ! من هم که از همه بدتر .

محبوبه سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 23:29 http://future-seed.blogsky.com

آخ جون !
انگاری من یک هم بازی برای تودت درونم پیدا تردم تی میاد با ما بازی بزنه؟*

کودک درونم همه ی فعل های از مصدر "کردن" را هم می گوید "زدن"
مثلا بازی کردن : بازی زدن
قهر کردن: قهر زدن

آقای محسن من تم تم شما را با این اصطلاحات آشنا می تنم ... البته اگر تودت درونتان علاقمند باشد ...

خانم محبوب. من تودت درونم خیلی وخته ته به مرض وبا مرده. من دیگه تودت درون ندارم. هر چی هست بزرگه. ولی خودم تماتان می تونم نقش تودت درونم را بازی تنم.
تودت درون بعد از شونصد سالگی دیگه زنده نیست. تا شونصد سالگی میشه یه امیدواری به اون داشت ولی بعد از شونصد سالگی نع.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد