مهمانان اجباری مظلوم

فرناز دوشنبه 22 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 22:03 http://farn-sighs.blogsky.com

بیش از مظلومیت من به فکر این عکس اولم که چقدر خوشرنگ و خوش کادر و مناسب است .

محسن سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:28 http://sedahamoon.blogsky.com

خروس آقا خروس. این دو تا اونقدر در گوش هم پچ پچ کردن که حرفاشون تموم شده و به نظر مظلوم میان.

نگران نباشید فمینیست ها هیچوقت حرفاشون تموم نمیشه

محسن سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:37 http://sedahamoon.blogsky.com

خانم فرناز شما هم مدام آن واژه منحوس رو به جای عسک در کامنت ها و پاسخ به آن ها تکرار کنید دیگه. اصلن انگار نه انگار. شما این جوری این وبلاق وزین رو دستی دستی با بحران هویت روبرو کرده اید.

محبوبه سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:34 http://future-seed.blogsky.com

احتمالا الان تازه آمده اند احساس غریبی میکنند... شم که بهشان اخم نمیکنید، ها؟
+حق با خانم فرناز است. رنگ این مرغ ها از رنگ مرغ های شهر ما قشنگ تر است (آیکون مرغ همسایه غازه!)

من منظورم این بود که عسک خوب است و خوشرنگ و نه غاز همسایه

پروانه سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:42

وقتی هیچ خروسی نیست چه آرام نشستن !

راست می گی دوست عزیز و فهمیده ام !

محسن سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:04 http://sedahamoon.blogsky.com

به رشاد.
ببینُ تک و تنها.
http://www.iranboom.ir/index.php?option=com_joomgallery&func=watermark&id=2188&catid=109&orig=1&no_html=1&Itemid=85

محسن سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 15:59 http://sedahamoon.blogsky.com

آهااااااااااااااااااااااااای دوست رشاد، که از بابل برایش دو تا مرغ آوردی!!!!!!! کجاییییییییییییی؟
یک خروسی در گیلان با یک خری تنهاست. هم خروس و هم خر به تنهایی خودشان می اندیشند.
آیا تو -دوست رشاد- امشب می توانی سر بر بالین بنهی و بخوابی؟
هیهات...............
یا نکند این عسک هایی که تو برایمان می فرستی، تبلیغ این باشد که:
هیچ کس تنها نیست؟
همراه اول و دیوم و سیوم و ............ ایرانسل...... ؟

رشاد سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 17:38 http://readingpoems.blogsky.com

به محسن:
اگه آدرس دقیق بدی این دو تا مرغ رو در اسرع وقت می‌فرستم پیشش که تنها نمونه (البته دور از چشم عیال مربوطه). خونه ویلایی رو هم که به عنوان جهیزیه همراهشون میکنم.

نیره سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 23:18 http://bahareman.blogsky.com/

فکر کنم این احساس شماست که اون ها مظلوم و غریبند! من از نگاهشون احساس می کنم که می گن: چرا این جوری بهمون نگاه می کنید و عسک مونو ورمی دارین؟ این جا خونه ی ماست و ما ارام در خانه ی خود آرمیده ایم و شما عکس ما رو می ندازین توی اینترنس (به قول به بنده خدایی!) و این کار شما پیگرد قانونی داره اساسی... بی نگاهداشت ما هم از خروس صحبت می کنید و اصلن به روی مبارک هم نمی آرید که ما دو تاییم و دو تا خروس لازمه!!! چون ما اصولن نمی خواهیم که هووی هم باشیم!!! بهتره اصلن از خروس حرفی به میون نیاد"
همه ی این حرفا رو این مرغ خانوما گفتن.... من بی تقصیرم...

درود بر نیره باشعور و با معلومات که غیر از اینکه چندین زبان انسانی را به خوبی بلد است زبان مرغی آن هم زبان بابلی مرغی را بلد است . تازه به حق و حقوق انسانی مرغ ها هم اشراف کامل دارد .

شوهرجان شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 14:25 http://pws.blogsky.com

کودکانه است ولی برای مرغهای مظلوم شما :

مرغ قشنگم قدقدقدقدا می کنه
شـایـــــد داره منـو صدا می کنه

دونــــه مــی خـواد تـــا بـــخوره
بــــرای مــــن تـــخـــم بـــــذاره

یـــه مشت دونــــه بـر می دارم
بــــــرای مــــرغم می پــــاشم
یـــــه کاســــــه ی آب میــــارم
جلـــــــوی مـــــرغم میــــــذارم
اون مـــی خـــــــوره آب و دونــه
بعـــدش میـــــــره تـــــوی لونــه
می خـــوابـه قـــدقـــد مــی کنه
بــــرای مــن تخـم طلا می کنـه