عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

آرامستان مشاهیر و هنرمندان آذربایجان - کوچه ی مفاخر



میکاییل حسین اوغلو عبدالله یف - نقاش



سمت چپ - محمدرحیم - شاعر

1907-1977

سمت راست - میرعلی کاشکار - استاد دانشگاه

1907-1977



شوکت ممداوا (سمت چپ)

1987-1981



مایور حمیدف

1917-1969



فرامرز غصنفراوغلو (سمت چپ)

1930-2000



تکاچنکو - کنستانتین ولادیمیروویچ

1906-1969



اولی از سمت چپ گانویوری ایوان آگوروویچ 1885-1982

دومی داداشف مصیب میرزا اوغلی 1896-1981



ابیلوف ابراهیم محرم اوغلی

1881-1923



آلیش لامبارانسکی - سیاستمدار

1914-1999



قربان پریموف - نوازنده ی تار

1880-1965



Shikh Ali Gurbanof

1925-1967

شیخ علی قربانف - نویسنده و سیاستمدار که در چهل و دو سالگی،  دندانپزشکی با ترزیق سم  او را به قتل رساند. از آن تاریخ، دندانپزشک هم گم شد.




سعید رستم اف - آهنگساز

1907-1983



حسن بیک زردابی - ناشر اولین روزنامه به زبان آذری



سید جعفر پیشه وری - رهبر فرقه ی دمکرات آذربایجان که چند ماه پس از فرار از کشور، در یک تصادف ساختگی به وسیله کی جی بی، 

 به قتل رسید.



بختیار وهاب زاده - شاعر و ادیب



حیدر علیف - رهبر قبلی آذربایجان



بشیر صفراوغلو - هنرپیشه



آمینه پاشا دلبازی

رقصنده فولکوریک



بلبل - خواننده



صمد واگون - شاعر



سمت چپ شوکت - خواننده

سمت راست لطیف کریم اف - طراح و تاجر فرش که مدتی هم در ایران زندگی کرده است



احمد جودت اسماعیل اوغلو حاجیف

آهنگساز و اولین سازنده ی سمفونی در آن دیار

شاگرد عزیر حاجی بیکف و دیمیتری شوستاکویچ



جعفر جبارلی

نمایشنامه نویس



عقیل علیرضا اوغلو

دانشمند اقتصاددان





رشید بهبودف

خواننده

تنها آرامگاهی که با آن عسک گرفتم


عسک ها غیر از عسکی که خودم در آن هستم و از نیلوفر است، از خودم است


چندی پیش سعادتی یار شد که سری به آذربایجان آن ور آب بزنم. یکی از دیدنی ترین جاهای آن دیار این آرامستان بود. به جرات می توانم بگویم، از تمامی این مشاهیر عسک گرفتم. ولی تنها کسی که به خودم اجازه دادم در حضورش باشم این رشید بود که همیشه او را دوست داشته ام. همیشه.  زمانی به ایران آمد و چند کنسرت داد، خودش را ندیدم و حسرت دیدنش به دلم ماند. این حسرت، با چنین نزدیکی با او فروکش کرد.

این پست فکر کنم هفته ها ادامه داشته باشد. کلیه عسک ها در همین یادداشت به روز خواهد شد. چه بسا بسیاری از آن ها را نمی شناسم. ینی نه این که نشناسم، زیرا زمانی که در حضورشان بودم آنقدر نبود که بتوانم با سواد کمی که در خواندن این زبان دارم آن ها را تشخیص بدهم. ولی برای تجلیل از فرهنگی که چنین ارجی به مشاهیر و هنرمندانش می نهد، این عسک ها را منتشر می کنم. شاید خودمان هم یاد بگیریم. امیدوارم کسانی که به زبان روسی یا آذربایجانی در سوی دیگری از دریای کاسپین آشنایی دارند کمکی بکنند، تا این عسک ها معنی بیشتری بیابد.

در این میان رشاد مردوخی به کمک من آمده است.

نظرات 23 + ارسال نظر
نیره سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:46 http://bahareman.blogsky.com

چقدر آرام و زیبا... آدم حس نمی کنه که رفتند و نیستند... مقایسه کنیم با ارامگاه مهدی اخوان ثالث عزیز در مشهد که واقعا ....! شرم آوره یا مثلا این قدر ارامگاه هنمرندان و بزرگان ما دستخوش سیاسیت زدگی است که به سختی می توان گاهی توانست به مزار آن ها گذری داشت.... افسوس

این سریال البته ادامه داره. ولی همین طوره که شما می گید.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 21:08

زنده باد...
لذت بردم
منتظر عکسهای جدیدم...
هیچ جای دنیا مثل ایران هنر و هنرمند خوار نشده... حتی در حکومتهای پوسیده ی کمونیستی گذشته و اکنون...حیف

عسکهای جدید درست است. نه ... های جدید.

در زمان حکومت های کمونیستی به نظر من هنرمند خار نمی شده. در همین آذربایجان سالن های تئاتر و اپراهایی هست که از دیدنشان لذت می برید. بسیاری از این آرامگاه ها مال همان زمان هستند. گیرم آنچه که سروده می شده موافق میل زمامداران بوده باشد. ولی همین اپراهای کوراوغلو و اصلی و کرم در همان زمان سروده شده.
البته در مورد اپرای اصلی و کرم، باید گفت که تا چند ماه قبل از این اجرایش ممنوع بوده. ینی از زمان درگیری میان باکو و ایروان. در بعد از کمونیستی. چرا که درگیری میان ارمنستان و شوروی کلیساها را در آذربایجان تخریب کرد و ارامنه کلن مورد نفرت واقع شدند. چرا که داستان بر می گردد به عاشق شدن پسر حاکمی در آذربایجان به دختر یک کشیش.

نیره چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 21:59 http://bahareman.blogsky.com/

من چقدر اینایی رو که نوشتید اصلن بلد نیستم! (جمله رو داشته باشید!!!) نه می شناسمشون و نه موسیقی شونو شنیدم و .... ولی این جا خیلی قشنگه...

دانلود کنید و گوش بدهید. این ها رو ینی آهنگسازان رو نه، بقیه رو، من خودمم بلد نیستم. و با جستجوی تاریخ تولد و مرگ در اینترنت بلد شدم و نوشتم.

پروانه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:07 http://nashibofaraz.blogsky.com

با تماشای آنها برای زمانی کوتاه به آنجا رفتم و آرام ...آرام پرسه زدم.
راستی چرا ایتنقدر خلوته؟!

شاید چون روز کاری بود. نمی دونم.
در ضمن این ها کسانی هستند که برای به یاد آوردنشون قرار نیست برن سر آرامگاهشون.
وقتی در شهر همیشه میشه حداقل از آهنگسازانشون اثری رو شنید یا دید.
مگر کسانی چون حیدرعلیف که موقع خروج ما مهمانان عالی رتبه ای آمدند که بروند سر آرامگاه اش و تاج گل بگذارند.

ننه لیبرتی پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 22:22

ننه اینجا چه با صفا است ، حالا که رفته بودی خوب یه تعارف میزدی منم میومدم مگه میخواستم رو کول شما سوار شم ؟ خوب بود میپرسیدی یه ننه لیبرتی هست تو تهرون که قلبش از خوابیدن تو بهشت زهرا میگیره . اگه بمیره اونو به عنوان اینکه هنرمند هم نیست تو این قبرستون چال میکنن ننه ؟؟؟؟ خیر ببینی این دفعه اگه رفتی بپرس ،

نه ننه. نمی کنن.
ننه اونوخت شما نبودی رفته بودی اصفهان خونه ی نوه ات که تازه شوور کرده.

نیلوفر جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:41

اینجا تقریبا همیشه اینطوری خلوته ، مگر به مناسبت ایامی نظیر سالگرد فوت یک شخصیت سیاسی یا هنری ، در ترافیک سنگین این روزهای بعد از عید دلم برای سکوت این آرامگاه تنگ میشه ،

باید بگردیم یک جایی پیدا کنیم که آنجا کمی سکوت و خلوتی داشته باشه.
یه چیز بی مزه بگم. این جا در آرامگاه فردین، برادرش را هم دفن کرده اند و سنگ قبر مشترک دارند.
به این میگن چی؟

نیلوفر سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:42

صرفه جویی یا هنرمند شدن برادر فردین بعد از مرگ

هیچ محلی از اعراب نداره. من که از وقتی برادرش آنجاست، اصلن به او سر نمی زنم. چون دقیقن می فهمم که با شعورم بازی شده است.

محبوبه جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:53 http://a-tree.blogsky.com

اون مشاهیر بالا سیخی چند؟
این هنرمند پایینی رو معرفی کنید لطفا ...
الله اکبر ...

کدوم هنرمند پایینی؟ اونی که نشسته زیر پای رشید؟

انسی شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 21:55

یعنی محسن جان،تو جور دیگری در مورد این مردم نازنین!!!!!فکر می کردی؟همین مردم هستیم که لیاقتمون بیشتر از محمود نیست....عکسها خیلی قشنگ بود...من دلم می خواد برم تاجیکستان....افغانستان

نادان بودن انسی جان. جاهل بودم. منو ببخشید.
بزودی برای کار و ادامه ی تحصیل و آینده ی بچه ها باید بریم افغانستان.

فلورا سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 22:54

من اینجا یه نظر گذاشتم " بدون ذکر نام" البته!
اما شکوه این آرامستان بی نظیره به شما حسودیم شد!

راستی یه پیشنهاد دارم :
کاش شما مدیریت کنین و ما و دوستان رو به سفرهای دور و نزدیک ببرین حالا دور دور هم نه همین نزدیکها ... سمرقند و بخارا به چند بار دیدن می ارزه... همین آذربایجان اونور و همین ایران خودمون...

من اصلن اهل سفر نیستم. سفرهایی هم که می روم به ضرورتی می روم. من عین حافظم. حسی که او با شیراز دارد من با تهران دارم. در ترمینال و یا فرودگاه تهران همین که سوار اتوبوس یا هواپیما می شوم دلم برای تهران تنگ می شود.

فلورا پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 18:10

راستی ؛ حیدر علیف نه هنرمند بود و نه دانشمند اینجا وصله ی ناجور بحساب نمیاد لابد خودش بخودش افتخار داده ...هنرمند که نبوده اقلکم در میان هنرمندان بخاک سپرده بشه... سیاست حتی قبرستان هنرمندان و مشاهیر رو بی نصیب نمیگذاره!

اما اون غم غربت رو که هنگام خارج شدن از تهران احساس میکنید اون غم سفره غم کنده شدن از هر سرزمینی!
من قبلا فقط وقتی از تهران یا لاهیجان کنده میشدم احساسش میکردم... اما حالا وقت ترک کردن هر دیاری که باهاش مانوس باشم یا مانوس شده باشم هرچند برای زمان کوتاه...

اینجا آرامگاه مشاهیر و هنرمندان است. بعضی کسانی که با مدارج بالا در جنگی کشته شده اند هم در اینجا هستند.
سیدجعفر پیشه وری هم اینجاست. او هم هنرمند نبود. عسکش را می گذارم. غلام یحیای خبیث هم این جاست که عسک او را نمی گذارم.
بهرحال این علیف خیلی دور از دیگران است و در اطرافش به اندازه کافی هم جا اشغال کرده که اگر هنرمندی بخواهد در آنجا آرام گیرد به اندازه ی کافی از او دور باشد.

فلورا شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 21:39

عکسها تموم شده؟ من هی میام پی عکسهای جدید!!

عسک نه این واژه ی شنیع. این ها عسک هستند. لطفن در به کار بردن این واژه دقت بیشتری بفرمایید.
عسک ها تمام نشده. ولی از آنجا که با جستجوی اسامی از روی تاریخ تولد و مرگشان در اینترنت نامشان را پیدا می کنم و این روزها موفق نبوده ام، کار متوقف شده است.

پروانه دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 14:47

"بلبل" !
جالبه! یعنی خیلی تماشاییه و نام آرامستان خیلی به جا و درست!

آرامستان بجا ترین نامیه که میشه به اینجا گفت.

فرناز دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:24 http://farn-sighs.blogsky.com/

با عرض سلام مجدد ! راستش نهصد و نود و نه ساله که اینجا نیومدم . یعنی هیچ جا نرفتم . هیج علتی هم نداره جز مسائلی مربوط به سایز و ابعاد و اینها ... اینکه چقدر دلم تنگ شده و چقدر اینجا بودن خوبه و این حرفها بماند ... اون مشکلی که به سایز مربوطه اینجوریه که امروز در آمینوس _ تنها جایی که هرروز میروم _ روی یک اسم عزیز کلیک کردم و بعد فهمیدم !!! که چقدر راحت میشه اومد اینجا تماشا . این عسکها حسابی دلم رو برد . هزار تا حرف راجع بهشون دارم که نمیگم _ مشکلی نداره ها فقط به سایز مربوطه !! _ اما از یک سوال نمی تونم صرف نظر کنم .
در این آرامستان یک روح زیبا هم دیدم . کنار پای رشیدبهبودف نشسته بود و کلی هم دوست داشتنی بود .. هرچه گشتم نه در ادامه مظلب و نه در جای دیگر اسمش را و نوع هنرش را پیدا نکردم . لطفا لینکی در این مورد بگذارید و مرا از ناآگاهی نجات دهید .

محض اطلاع شما عرض کنم که، این روح ِ صاحب این وبلاق وزین است. زیر همان عسک هم نوشته "خودم". خودم هم حتمن ینی صاحب وبلاق وزین حتمن. هیچ هنری هم ندارد. حافظ هم حتا در مورد ایشان می فرماید:
به جز این نکته که حافظ ز تو نا خشنود است
در سراپای وجودت هنری نیست که نیست
ینی این روحی است که حتا حضرت حافظ که چپ و راست سرویس اضافه به هر کس و ناکسی می دهند، از وی ناخشنوند. ینی راستش خود این روح برایمان تعریف کرد که چندی پیش یک تفالی بر دیوان حضرت زده و این بیت وصف الحال ایشان بیامده. ینی تنها هنرشان این است که حافظ از ایشان نا خوشنود است.

فرناز سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:59 http://farn-sighs.blogsky.com/

اولا من فکر می کردم در این وبلاق وزین خودم یعنی من !
دوم اینکه حافظ از هر کس کسی ناراضی نیست پس خیلی مهم است که از آدم هنردوستی مثل شما ناراضی باشد
سوم یک مطلب جدی : کم کم بیشتر و بیشتر به این نتیجه می رسم که اگر آدم را بسازند و روی قبرش بگذارند خوب است .
مخصوصا اینکه تازگیها قبرستان زیاد دیدم و این نتیجه گیری حاصل آن است .

شک نکنید. شما ینی شما. ینی خودتان. مگر ما غیر از این جسارتی کردیم؟ هیهات..........
اصلن ما به صاحب این وبلاق وزین عرض می کنیم که این وبلاق را کلن بکنند به نام شما. اصلن خر صاحب این وبلاق وزین از کرگی دم نداشته. ما هی به ایشان این را عرض می کردیم ولی ایشان می فرمودند که:
نه. خر ِ ما از کرگی دم داشته.
شما اجازت فرمایید شبی از شب ها که سعادتی یار شود و ایشان سرخوش و مست از در درآیند، رمز عبورشان را از حلقوم مبارکشان بکشیم بیرون و برای شما بفرستیم. تا بروند و تا دنیا دنیاست کشک خود را بسابند.
فقط کافیست لب تر کنید.
اصلن شاعر می فرماید:
لاق -ینی وبلاق- که نه در راه عزیزان بود
بار گرانی است کشیدن به دوش
ها؟

فرناز سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:51 http://farn-sighs.blogsky.com/

حالا به جبران سالها !! که نبودم هی می آیم . اما واقعا یک سوال :
مجسمه ی آقای پیشه وری به شکل جالب و مدرنی است , پایین آن مجسمه جوری است که پا نیست و هست !! خیلی کنجکاوم بدانم که پشت آن فرم پاهاست مثلا پشت میز یا همچنان سنگ ؟

نه. نیست. از دل سنگ همین را کنده اند که می بینید. اکثر مجسمه ها به این شکل هستند. تازه تا جایی که من دیدم کارها خیلی با کلاس تر از خود آدمها هستند. به یاد کسانی افتادم که از مثلن مسیح تندیس یا نقاشی کشیده اند. انگار یک آرتیست هالیوودی است. در صورتی که با قرائن و شواهدی که در دست است مسیح قدی داشته حدود 160 سانتی متر. با موهای کوتاه و چهره ی سبزه ی مایل به سیاه. ولی حالا برید فیلم ها رو ببینید. موهای بلند و طلایی. چشمها آبی ..... قد بلند.......... ملکوتی......
فیلم هاییی که پیشه وری در آن ها هست را ببینید.... عمرن بخواهید اصلن نگاهش بکنید. ولی در اینجا کلی کلاس دارد. شاید البته دستور و سفارش کی جی بی بوده که از خجالتش در بیاید.

نیره جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 20:52 http://bahareman.blogsky.com/

ما غفلتی کردیم از این یادداشت دونی و امشب چشم مان اوفتاد بر وآژگانی شنیع که روحی لطیف به خویش نسبت داده بود، نسبت دادنی!!! باری بر ما و دل کوچکمان گران آمد... و دیدیم بیتی از حافظ علیه الرحمه آورده شده است، آوردندنی!!! ما دانستیم حافظ را گاهی اوقان ناخوش می آمد و خشمی بر وی می تافت و حواس پریشی می گرفت... ما از خزانه رحمت و لطف مان او را ببخشاییم که دست خودش نبود و بر شما بفرماییم دیگر درباره آن روح مهربان، آن انسان نشسته بر پای مجسمه، آن صاحب وبلاق وزین، آن دوست دار عسک ... دیگر چنین تلخ نرانید که بر ما چون گران آید،صیحه ای بزنیم و جهانی از فیض دیدگاه مان دقایقی محرم کنیم.... دانستنی؟! یا ادامه بدم؟

ادامه بدهید بر این ادامه، نهادنی. ما به سماع در آمدیم از این قامنت وزین که بر این وبلاق ما برفت، رفتنی......................
مگر ما از پست ها گذاشتن بر این وبقلاق ها جز این می خواهیم؟ ........ الله و اکبر................. الله و اکیر................ الله و اکبر...........
این الله و اکبر ها را فردوسی این گونه می سرود.......
نخست آفرین بر داد آفرین یاد کرد..................

نیره جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:31 http://bahareman.blogsky.com/

و ما رفته ایم تاادامه بدهیم ادامه دادنی...
نوبت به فرناز آید تا باز ببینیم عزم مان به چه قامنتی تعلق پذیرد. فعلن به خودمان استارحت بدهیم، استراحت دادنی...!

نیک است استراحت دادن به خود.

انسی جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 14:55

چقدر عالی....کاش برای هنرمندان و مشاهیر ما هم همچین کاری انجام میشد....فک کن....میری آرامگاه فروغ و باهاش در خلوت حرف میزنی.....یا با خیلی های دیگه...

حالا بازم فروغ خوبه. قطعه ی هنرمندان که آبروی هرچه آرامگاهه برده. صندلی می گذارن روی آرامگاه ها و چایی وشربت و خرما و کیک یزدی می خورن.

محبوب پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:03

دروووووووووووووووووووود
وای چه خوب که اول از همه آدم سفر بره
دوم از همه آدم یه جای آرامش بخش بره
سوم از همه آدم از خودش عسک بندازه و ما شرفیاب بشیم:)
اصن اون مجسمه ها رو ول کن! اون عسک آخری ما را بس!

ممنون. اکر می دانستم از مجسمه ها بهترم با همه عسک می گرفتم. :)

نیره چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 20:55 http://bahareman.blogsky.com

می گم این ارامستان خودش یک وبلاق وزین مجزا نیاز داره...
تموم هم نمی شن... مرده ها از زنده ها بیشترن انگارک

همتی نیست. وگرنه تازه حدود نصفی از عسکا رو آپلود کردم.
در ضمن همیشه مرده ها از زنده ها بیشترند.

مهریانو پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 19:16

دوست ارجمندم
مشکلی برای من پیشامد کرده...الان دوچار سه گانگی شدم...کجا برم اونجا..یا اوووونجا یا اینجا..همش هم تصقیر..اون اقای روح مهربان است..که عیک های خوب خوب میگذارد در بلاقش...

راستی یواشکی بگم این عسکتون.بیتره از بقیه ها...بغرعان

حالا جدی اینکه وااااااااقعا مجسمه روی قبرخوبست.. ودیگر اینکه ارامستان..تعبیر بسیار خوبی بود پسندیدم...
.

کمی صبر کنید دچار بیش از سه گانگی هم می شوید.

در این آذربایجان بر روی بسیاری از آرامگاه ها تندیسی هست. البته کسانی که دستشان به دهانشان می رسد این کار را می کنند چرا که طبیعی است بسیار هزینه بر است.
آرامستان را نمی دانم کجا برای اولین بار شنیدم. که بعد از آن در کرج دیدمش. روی تابلو نوشته بود. آرامستان بهشت سکینه. اگر فراگیر شود که احتمالن می شود، خیلی خوب است

آذربایجانی شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:38

اکثر این افراد مال ارانستان‏(جمهوری آذربایجان‏)‏ هستند عده ی معدودی از آنها اهل آذربایجان واقعی هستند.
طبق گواه تاریخ شمال رود ارس آلبانیا و اران بوده نه آذربایجان؟‏!‏‏!‏

من آذربایجان واقعی را نمی دانم به چه جایی می گویید. ولی خب
خب درست است. از جمله پیشه وری که حتا آن زمان ها اهل این ور آب بوده است.
در مورد شمال رود ارس هم بهرحال باید در نظر داشت که اکنون یک جمهوری در آنجا هست که نامش آذربایجان است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد