عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

گَ وَ ن


گَ وَ ن

مرداد ماه نود و دو خورشیدی


عسک از: خودم

 اینجا را هم اگر حوصله کردید، ببینید.




نظرات 3 + ارسال نظر
N دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:10

مهربانو دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 22:42

هوس سفر نداری زغبار این بیابان
همه آرزویم ..اما
چه کنم که بسته پایم..

یکی با دیدن گون شعر میگه و من با دیدن اون هوس آتش می کنم.

مهربانو دوشنبه 11 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 18:43


دوست ارجمندم
آتش یکی از چها رعنصر وجودی ماست..با ذات ما یه جورایی مانوس است...همه دوست دارند...در طبیعتی ..در گریز از شهر...آتشی برپاکنند...شاید برای همین آتش را آورده ایم وسط خونه ها( شومینه رو میگم...)

روزی در ایام شباب و شادمانی سعادتی یار شد که روی یکی از لوله های گاز نزدیکی اهواز که گازهای غیرقابل کنترلی را می سوزانند، یک ساعتی دراز کشیده بودم. یک ساعتی که با آتش هیپنوتیزم شده بودم. در پیوندی که در زیر میگذارم آخرین عسک، یکی از آن لوله هاست. آن وقت ها این سیم های خاردار نبود و بسیار میشد به آن نزدیک شد. چند شعله عظیم در اطرافم بود. تا آن وقت آتشی به آن وسعت و با شکوه ندیده بودم.. شاهکاری بود. و آن وقت بود که با یکی از یاران دبستانی همراهم، باور کردیم که چرا یک وقتی آن را می پرستیدند و اکنون هم هستند که آن را بپرستند.

http://www.baharnews.ir/vgla.ynmk49niy,u1k445h..html

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد