یاد گذر از رنج ها افتادم که چقدر هم دوستش داشتم . اما به قول شما الله و اکبر به این عسک . چه شفافیت و خلوص خوبی دارد .
خودمانیم گذر از رنج ها هم از آن کتاب ها بود. که نسل بی رحم من می گفت بخوانیدش .......... این اولش همان عسک ابر بود. بعدش که دقیق نگاهش کردم یک پرنده ای هم در ابرها بود و نامش شد این. اقرار کنم که پرنده را در هنگام عسک انداختن ندیدم. عسک را دانلود کنید و بزرگ آن را ببیند الله و اکبری دارد این پرنده.
آسمان همیشه تماشایی است. پدرم آن زمانها که جوان بود هر روز به آسمان نگاه می کرد تا وضع هوا را بداند. پرندگان هم که زیبایی خاصی در آسمان دارند به خصوص این روزها که در برخی مناطق میزبان پرندگان مهاجر سیبری هستیم.
بستگی داره این عکسو کجا گرفته باشید ممکنه یکی از اونها باشه. این سفر که رفته بودم بروجرد صبح زود رفتم پیاده روی و صدای پرنده هایی که از خواب بیدار شده بودند در لابلای کاج ها شنیده می شد وقتی به همکار آشپز مهمانسرا گفتم برام توضیح داد که این پرنده ها پاییز از سیبری میان اینجا و شبها لابلای شاخ و برگ کاج ها می خوابند و روزها به جاهای دورتر پرواز می کنند. هیاهوشون تو گوشمه در منطقه مرزی ترکمنستان در شرق دریای مازندران مرکز این پرنده های مهاجر است دریاچه های آلاگل و بی بی گل و آلما گل و... امیدوارم یه روزی همگی با هم بریم دیدن پرنده ها
چه میدانیم چه در دل آن پرنده بی نوا می گذرد! شاید اون هم به ما بدون بال ها رشک می برد. شاید توی دلش آرزو می کند ای کاش بال نداشت. شاید اصلا مثل من ارتفاع-فوبیا باشد. ها؟
حق با شماست. ولی من فکر می کنم هر دو شکل قضیه خیلی بهتر است. یعنی هر وقت بخواهی پرواز کنی و هر وقت بخواهی قدم بزنی. ها؟ موافقید؟
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
یاد گذر از رنج ها افتادم که چقدر هم دوستش داشتم . اما به قول شما الله و اکبر به این عسک . چه شفافیت و خلوص خوبی دارد .
خودمانیم گذر از رنج ها هم از آن کتاب ها بود. که نسل بی رحم من می گفت بخوانیدش ..........

این اولش همان عسک ابر بود. بعدش که دقیق نگاهش کردم یک پرنده ای هم در ابرها بود و نامش شد این.
اقرار کنم که پرنده را در هنگام عسک انداختن ندیدم.
عسک را دانلود کنید و بزرگ آن را ببیند الله و اکبری دارد این پرنده.
آسمان همیشه تماشایی است. پدرم آن زمانها که جوان بود هر روز به آسمان نگاه می کرد تا وضع هوا را بداند.
پرندگان هم که زیبایی خاصی در آسمان دارند به خصوص این روزها که در برخی مناطق میزبان پرندگان مهاجر سیبری هستیم.
یعنی این پرنده ی توی عسک از مهاجرین سیبریه؟
کجا رفته بودن که از ابرها گذشتن؟
پشت بام محل کارشان.
پرندگانهای موحاجر سیبری جائی نمیرن و از جائی برنمیگردن . فقط از ابرها گدر می کنن که از رنج ها گذر نکنن و مواظبن پاشون به ابرها گیر نکنه و زمین نخورن .
پسر تو چقدر دانشمندی. من اینا رو اصلن نمی دونستم.
بستگی داره این عکسو کجا گرفته باشید ممکنه یکی از اونها باشه.
این سفر که رفته بودم بروجرد صبح زود رفتم پیاده روی و صدای پرنده هایی که از خواب بیدار شده بودند در لابلای کاج ها شنیده می شد وقتی به همکار آشپز مهمانسرا گفتم برام توضیح داد که این پرنده ها پاییز از سیبری میان اینجا و شبها لابلای شاخ و برگ کاج ها می خوابند و روزها به جاهای دورتر پرواز می کنند.
هیاهوشون تو گوشمه
در منطقه مرزی ترکمنستان در شرق دریای مازندران مرکز این پرنده های مهاجر است دریاچه های آلاگل و بی بی گل و آلما گل و... امیدوارم یه روزی همگی با هم بریم دیدن پرنده ها
من این عسکو از بالای پشت بام جایی در تهران گرفتم.
خودم را گذاشتم جای این پرنده و اصلا بهم خوش نگذشت! آخه من از ارتفاع می ترسم ... و حتی ارتفاع های به این زیبایی هم مرا وسوسه نمی کند ...
میدونید اگر نترسید چه کیفی داره. نمی دونید که. خودم هم نمی دونم. چون من هم از ارتفاع می ترسم ولی به این پرنده کمی تا قسمتی رشک می برم.
چه میدانیم چه در دل آن پرنده بی نوا می گذرد! شاید اون هم به ما بدون بال ها رشک می برد. شاید توی دلش آرزو می کند ای کاش بال نداشت. شاید اصلا مثل من ارتفاع-فوبیا باشد. ها؟
حق با شماست. ولی من فکر می کنم هر دو شکل قضیه خیلی بهتر است. یعنی هر وقت بخواهی پرواز کنی و هر وقت بخواهی قدم بزنی.
ها؟ موافقید؟