عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

جیکی




جیکی
عسک از: رشاد

گنجشککی که به علت فلج بال راست قادر به پرواز نبود، در خانه ما جا خوش کرده و روز را در حیاط و اتاق‌های خانه به گشت و گذار می‌پرداخت، و شب را در گوشه‌ی آشپزخانه می‌‌خوابید، نام او را (به تقلید از بوفی خانم فرناز) جیکی  گذاشته بودم، یک روز صبح جنازه‌اش را در حیاط دیدم. بدجوری دلم سوخت. داشتیم به هم عادت می‌کردیم. حالا فقط چند عکس یادگاری از او دارم.

رشاد

نظرات 7 + ارسال نظر
محسن دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:52 http://sedahamoon.blogsky.com

من به مجموعه ی این دنیای مجازی نگاه می کنم. کسانی که گرد هم آمده ایم و داریم با هم زندگی می کنیم. در زندگی من رها بود که رها شد و رفت. گاهی می آید و سری می زند و در میان آن گلدان منقار کمی سفت شده اش را داخل خاک می کند تا مگر چیزی از ارزن های به جا مانده ی آن برجای مانده باشد. بوفی خانم فرناز را نمی دانم چه بر سرش آمده. فجایع دنیای مجازی ممکن است با دنیای واقعنی خیلی از نظر فیزیکی فرق داشته باشد ولی فاجعه فاجعه است. البته به شکلی شاید غمناک تر و کم فیزیکی کمتر -خودم نفهمیدم. تو فهمیدی؟- با هم برخورد کنند.
ولی یک چیزی در این جا برایم ارزشمند است که بخواهم تو را همیشه در اینجا با خودم داشته باشم، در این دنیای مجازی-واقعنی، و آن این است که در جایی که یادم نیست کجا بود، توی ایمیلت بود یا توی قامنت وزینی که در جایی نهاده بودی این بود که، نوشته بودی می ترسم گربه ها او را بخورند. ولی نمی توانم او را برای حفظ جانش در قفس بیاندازم.
می دون رشاد دارم فک می کنم که اگه انداخته بودی توی قفس اینی که عسل خبیث نخورده بودش اگر توی قفس می مرد، که می مرد، خونش گردن تو بود.
به نظرم تو اصلن نمی توانستی او را نجات دهی. به هر شکلی. جیکی به نظر از حسادت مرد. و چه حسادت زیبایی. از حسادت پرواز سایر پرندگان مرد. جیلی را عسل نخورد. قفس هم نکشت. ولی جیکی مرد.

نیلوفر دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:22

اتفاقا منم میخواستم بگم شما از عسل ها بدتون میامد چون گنجشک خور هستند ولی جیکی و بقیه پرندگان مشکالت دیگری هم به غیر از عسل و پاپی و عقرب و هزار چیز دیگه دارند ، به هر حال روانش شاد .اگه قرار شد مجلس ترحیمی برایش برگزار کنید ما را بی خبر نگذارید ،

شما چقد به جیکی لطف داری. با آن عسل خبیث ات. این عسل رو ول کن توی خیابان که شبی رو تا صبح سر کنه.
شک دارم صبح که در کوچه را باز کنی ببینیش.
شهر پر از اراذل و اوباشه. از انسان بگیر برو تاااااااااااااااااااااا گربه.

فرناز دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 18:34

گاهی بعضی شبها ار باغ صدای جغد میاد من و آریا به هم نگاه
می کنیم و می گیم بوفی ؟ شاید هم ...
اما امروز صبح من بیمارستان شریعتی بودم در بخش پیوند و اون جا اونقدر بجه ی سرظانی دیدم که بوفی و جیکی یادم رفت بعد فکر کردم که ما آدمها نه در دنبای مجاز که امن تره بلکه در دنبای حقیقی اونقدر سر کره ی زمین بلا آوردیم که ترک خورده و حالا داره مارو تنبیه میکنه . کاش به اول فیلم باراکا برمی گشتیم .

شک نکنید. خودش است. بوفی. رها هم گاهی سری می زند. به جایی که در آن به دنیا آمد.
اول فیلم باراکا را به یاد نمی آورم. فعلن درگیری ذهنم نوستالژیای آندره است.
چقدر من کار دارم.!!

علی دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:35

به باغ وحش عسکامون خوش آمدید.

نیلوفر سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:00

عسل یک شب تا صبح بمونه توی خیابون ؟؟؟؟ اون یک دقیقه هم پشت در آپارتمان توی راهرو نمیمونه چه برسه به اینکه بره خیابون .من مطمئن هستم اون اگر روزی تصادفی بمونه بیرون از خونه بعد از چند ساعت میمیره . به قیافه خشنش نگاه نکنید خیلی ناز نازیه .

یعنی عین معاون کلانتر زیر این ستاره ی آهنی قلبی از مهربونی نهفته است؟

پروانه سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:10

در عکس دومی احساسات قشنگی نهفته!

فلورا شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 20:39

روح روانشاد جیکی با اولیا محشور باد!

امروز گوشه خیابون منتظر بودم که راننده ی کناری بیاد و خودشو جمع کنه تا از پارک در بیام نیم ساعتی منتظر موندم تمام این زمان رو داشتم به یه جیکی نگاه میکردم که نمیدونم چرا نمیتونست بلند پرواز کنه و جالب اینه که حتی از عابرا هم نمیترسید کنار پای چند تا عابر هم نشست و چون کسی متوجهش نبود پرید دلم نیومد بگیرمش تا لحظات آخربهش نگاه میکردم که رفته بود رو یه شاخه کوتاه... این پست رو دیروز دیده بودم با خودم گفتم اگر بگیرمش و بمیره ناراحت میشم...
ما آدما گاهی از خدا رحیم تریم... خدایی که با امانتش ما رو به بند کشیده و ول کن معامله هم نیست...

اون جیکی شما اونقدر آدم دیده که از آدم نمی ترسیده.
یکی توی فیس بوکش نوشته بود:
خدایا اونچه رو که می خوام بهم بده. لطفن مصلحت منم در نظر نگیر. همه چی پای خودم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد