عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

ایوانکی

 

  

 

 

 

 

 

 

 


 

 

ویرانه هایی در جنوب ایوانکی

دهم شهریور نود

عسک ها از: رشاد

نظرات 6 + ارسال نظر
فرناز دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 19:19

من عاشق این رنگ خاکی و ترکیب آن با آبی آسمانم
احتمالا با افزایش ایزو آُن هم آبی تر میشد ولی به هر حال
خوش به حال آقای رشاد که آنجا بوده

پروانه سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 20:16

چند وقت پیش رفتیم خونه یکی که نزدیک یک سال بود مشغول باز سازی خونه ش بود اصلا یک سال رفته بود خونه اجاره کرده بود هر دیوار و هر گوشه یک شکل بود هی گفتند و گفتند ...دیدن منم هی میگم بععله قشنگه..بعد شروع کردن برای خونه ما طرح دادن .. نگاشون کردم و گفتم اگر زمانی خواستم داخل خونه رو باز سازی کنم میگم برام همه شو کاه گل بمالید.
می دونم که نمیشه !
خوب حالا هی میام این عکس ها رو نگاه می کنم و بوی خاک رو رو به یاد میارم و میرم...
عکس ها همراه خودشان سخن های بسیار دارند!
سپاس

یک شکل با کلاسی از کاه گل این روزها بر دیوارها کشیده می شود. حتا من تصویری دیدم از یک دیوار کاهگلی در یک خانه امروزی که یک درخت هم توی سالن پذیرایی بود.
فکر کنم ترانه ی شما بیشتر بتواند کمک کند.

پروانه سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 22:48

سالار هم یک حوض و فواره وسط خونه دوست داره
ولی من جوی آب روان که سبزه هم دور و برش باشه هم بدم نمیاد ..یه خورشید هم لازمه تا بریم زیر سایه درخت لب جوی آب صفایی کنیم..
ترانه اینجا باشه نگاه می کنه و سرشو تکون میده و لبخند می زنه میگه : مادر جان من باید برای شما یک خانه درست کنم که توی حیاطش اینا باشه نه تو آپارتمان!

یکی دو باری در مدت زمان های کوتاهی سعادت اینو داشتم که توی خونه ای باشم که یک جوی آب از توش رد میشد. جوی آبی که بعدها با کوبیدن و ساختن خانه، رویش را پوشاندند.
دیوونه ها.
به ترانه بگید که دیوارهای خونه قراره کاهگلی باشه نه جوی آب توش روان باشه.

فلورا جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 19:50

دست جناب رشاد درد نکنه... عکساشون خیلی ماهه... فقط نمیدونم به زادگاه "محمودی" هم رفتن یا نه؟ چون یادمه به هم خیلی نزدیک بودن

برای من همه ی این خشت خامها توام با یاد خیامه ...

دیدن ساختمان های قدیمی بسیار انرژی مثبت به آدم می دهد. ولی متاسفانه در جمهوری اسلامی ایران که همه چیز در پول و درآمد زیاد خلاصه می شود حتا از یک بنای گذشته هم کسی نمی گذرد و بنا تبدیل می شود به پاساژ و برج و هزار کوفت و زهرمار دیگر. بناهایی که می توانند هزاران برابر آن پاساژها و برج ها درآمد زا باشند ولی در ذات جمهوری اسلامی ایرانی نیست و فقط و فقط پول فوری مورد نظر است. پولی که بعدها می تواند هزاران برابر بشود برای کسانی که بیایند و تاریخ این ملت را ببینند. ولی متاسفانه رژیم کوچکترین علاقه ای به تاریخ ندارد هیچ که ضد تاریخ هم هست.
بر هر چه مردم آزاده نعلت.

[ بدون نام ] شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:49

جواب به کامنت فلورا حرف دل منهم هست .این روزها که میرم در خیابونها چرخی بزنم دلم خیلی میگیره گاهی حتی بد جور سرم درد میگیره ،اطراف تهران که حسابش معلومه در این ده بیست سال اخیر ساخته شده ولی خیابونای مرکزی شهر اصلا دیگه تهرون نیست ، توی کمتر کوچه پس کوچه ای هست که ساختمون یک یا دو طبقه آجری جایش را به آپارتمان ۴ یا ۵ طبقه نداده باشد ، چند روز پیش ها یک ساختمون قدیمی دیدم توی خیابون فرانسه سابق که شده نوفل لوشاتو دست راست نزدیک چهار راهی که میخوره به ولی عصر دو تا از شیشه ها شکسته بود ولی ساختمون هنوز با مقداری باز سازی میتونست به شکل یک موزه حالا حالا ها دوام بیاره و یادگاری باشه از معماری سالهای قبل مثل هر کشوری که ساختمونهای مرکز شهرشو سعی میکنه حفظ کنه .از مٰعازه بغل دستی پرسیدم صاحبشو میشناسه ، گفت به گمانم مال بنیاد است ، و من فهمیدم که به زودی تبدیل به مرکز دیگری برای فروش لباس های وارداتی و یک کافی شاپ و فست فود خواهد شد و دلم گرفت ،

رشاد شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 http://rashad.aminus3.com

حیف نیست وقتم رو صرف رفتن به زادگاه مموتی کنم؟ ولی خواستم جایی به نام قصر بهرام در سیاه کوه جنوب گرمسار بروم که گفتند جاده‌اش در اثر بارندگی گلی شده و هر ماشینی نمیتونه از آنجا بره. من هم دست از پا درازتر برگشتم. تا روزی دیگر از طریق جاده قم بروم و از آن عکس بگیرم.

خوبی عسک گرفتن از زادگاه مموتی اینه که یه روزی میشه امامزاده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد