ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
چندی پیش در گشت و گذاری در میان آرامستان های کردستان، مهدی کمالی کردستانی را دیدم. او اکنون روی مونیتور من است. آرامگاه و نمونه ی خطی که به این مناسبت بر این عسک نشست.
عسک از: خودم
برای دیدن دیگر یادداشت های مربوط به ایشان روی نامشان در پایین کلیک کنید.
دروووووووووووود
این خط کی است آقای محسن؟ چه زیباست. دلم برای هنر تنگ شد :(
این عسک و هم چنین اگر روی نام مهدی کمالی کردستانی در مقابل برچسب ها کلیک کنی دو عسک دیگر را خواهی دید که خط همین آقای مهدی است. اولین معلم خوشنویسی من در دوران شباب و شادمانی.
دلم برای هنر تنگ شد ... این محبوب یکی از شیرین شیرین شرین ربان ترین هایی است که من می شناسم و نمی شناسم ! دلم آنقدر برای همه چیز و همه کس تنگ است که بیا و ببین یعنی بیا و نبین !
ضمنا من آدمهایی را که در پاییز به خانه ام دعوت می کنم خیلی جدی دعوت می کنم _ یا حتی خیلی جدی دعوت نمی کنم !! _ لطفا تشریف بیاورید و بهشت اینجا را در بهشتی ترین روزها ببینید .
شیرینی محبوب که بماند. هر چند خودش نمی داند که چقدر شیرین است.
چه دعوت خوبی. به قول بهرام بیضایی در فیلم رگبار، اهریمن لذات نفسانی را در وجودمان زنده کردید. ولی باید عرض کنم ما نمی توانیم امسال بی ترانه جایی برویم. ترانه تا کنکور دو دستی و شاید هم چهاردستی چسبیده به کتابهایش و رهایشان نمی کند.
او می گوید حتا شب یلدا -که همیشه به یک جا می رویم- من با شما نمی آیم. مگر این که دیروقت بروید.