عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

Here's looking at you kid



"اینجا یکی داره نگات می کنه کوچولو "

کوچولو تکیه کلام همفری بوگارت بود

نمایی از فیلم کازابلانکا

عسک از: فیلم

نظرات 3 + ارسال نظر
فرناز سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:17 http://farnaz.aminus3.com/

یادمه وقتی ۱۵- ۱۶ ساله بودم عاشق این کوچولو گفتن همفری بوگارت بودم و خلاصه رفتار و شخصیتش ... الان به نظرم خنده دار میاد . نه تنها آدمی با این خصوصیات رو اصلا دوست ندارم بلکه اگر کسی بهم بگه کوچولو با مشت می زنم تو چونه اش !!! که البته طبیعیه چنین آدمی پیدا نشه نه از ترس بلکه از این نظر که من اصلا کوچولو نیستم !

قضیه به کوچولو بودن یا نبودن نیست. من در یک دورانی به هر که می رسیدم می گفتم کوچولو. بعضن خیلی هم بزرگ بودند. یکی از اینها حتا دنبالم می افتاد.که بعدها به عنوان یک خاطره خوش از آن یاد می کرد.
برای من خیلی جالبه ولی من از آن دورانی که با کوچولو گفتن همفری بوگارت آشنا شدم، تا به امروز دوستش داشته ام. شما مرد نیستید. همفری بوگارت مرد ترین مردی هست که من در زندگیم دیده ام. من این کوچولو رو خیلی دوست دارم. شاید برای این که من در برابر او مرد نیستم و من این مرد را دوست دارم. از دید من، که خیر سرم مرد ام، اگر زن بودم مطمئن باشید زنش می شدم.
من خیلی لاتم؟
کازابلانکا را آخرین بار کی دیدید؟

فیروزه سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 14:07

این همفری بوگارت هم از اون معدود آدمهایی که من خیلی دوسش دارم

ادم و سِحر می کنه با بازیهاش!

بعضی وقتا فکر می کنم که چقدر زود مرد. ولی یه جورایی خوبم هست. مثل جیمز دین. یا مرلین مونرو

فرناز سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 17:27 http://farnaz.aminus3.com/

همون هزار سال پیش دیدم .. شاید همون وقت که کوچولو !! بودم
اما اتفاقی که افتاده ( ازش دفاع نمی کنم فقط دارم توضیح میدم )
اینه که مدتیه که تقریبا هیچ فیلم قدیمی و تقریبا هیچ کتاب قدیمی یا با حال و هوای قدیمی برام اونقدر که باید جذاب نیست و زود خسته ام می کنه ... نگاه های نو حتی وقتی برام بشدت غریبه هستند برام جذابیت بیشتری دارند .. مثلا من یک وقتی امیل زولا رو بدجوری دوست داشتم و الان براش بدجوری اخترام قائلم اما دیگه نمی تونم بخونمش انگار اون حرف هار شنیدم و اثری اگر در من گذاشته گذاشته و تموم شده و تکرارش رو بی فایده می دونم . نمی دونم شاید هم اشتباه می کنم .

اصلن اشتباه نمی کنید. من در عالم ادبیات مثل شما هستم. خیلی هایش را می دانم. دکتر ژیواگو را دکوپاژ شده می توانم امتحان بدهم. برفهای کلییمانجارو یا تسخیر شدگان و بینوایان و خیلی کتابهای دیگر هم به هم چنین. ولی من با دیدن فیلم هایی که امروز ساخته می شوند گاهی کم می آورم و سراغ قدیمی ها می روم. تا جایی که به یاد می آورم در فیلم کازابلانکا نقش شوهر مرده شور برده اینگرید را فراموش کرده بودم. دیشب خیلی ازش بدم نیامد. بگذریم که همفری همچنان می درخشید.
البته این بازگشت به گذشته هم زیاد نیست. هرچند نوستالژی ول کنم نیست. راستی یکی از معدود فیلم های گذشته که به سراغشان می روم هیچکاک است. این روزها عمرن بتوان فیلمی در قد و قواره فیلم های او دید. کماکان تازه اند. حتا اگر تا آخر فیلم را بدانی. که می دانی.
این روزها Dial M for a murder را دیدم. البته قبلش A perfect murder را دیدم که نسخه امروزی آن بود با تغییراتی که خیلی هم بد نبود ولی بازم آلفرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد