عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

مرداب انزلی

 مرداب انزلی

  

مرداب انزلی

مرداب انزلی  

امرداد هشتاد و نه

عسک ها از: شهرزاد درویش

***

و در ادامه:








مرداب انزلی

شهریور ماه هشتاد و نه


و عسک هایی از مرداب انزلی از خودم، برای دسک تاپ شما. و لاغیر.

یعنی عسک های سوم به بعد.

نظرات 21 + ارسال نظر
رشاد یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 17:22

نمیدونی چقدر به چنین فضایی نیاز دارم.

حالا دیگه به احتمال زیاد سرده و از این نیلوفرهای آبی هم متاسفانه خبری نیست. ولی بازم. تو چطور توی جهانگردی ایران امسال سراغ این جا نرفتی؟

فرناز یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 18:40 http://farnaz.aminus3.com/

به نظر من هرچقدر هم به مرداب انزلی برویم و هرچقدر هم از آن عکس بگیریم و حتی هر چقدر هم این عکس ها را روی دکس تاپمان بچسبانیم هنوز هم بس نیست . من سومین عکس را بیشتر دوست دارم حتی بدون اینکه آنرا بگذارم روی دسک تاپ و مخصوصا لاغیر !

ضمنا یک کلکی به شما یاد می دهم : من همیشه عکس های خودم را روی دسک تاپ می ذارم نه برای اینکه خیلی تحفه هستند چون خیلی بهتر از هرجای دیگر عیب های آن دیده می شود نتیجه اینکه به کسی توصیه نکنید عکس شما را روی دسک تاپ بگذارد .

اتفاقند عسک های دسک تاپ خودم همیشه عسک هایی است که خودم گرفته ام. راست هم می گویید، عیب هایشان معلوم می شود. خب چه بهتر که این عیب را هر کسی که ببیند بگوید.
هر چند می ترسم نگوید. به حساب آن که که دل مرا نشکند و بگوید حیونکی است.

شهرزاد دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:53

من این مرداب را خیلی خیلی دوست دارم شاید به خاطر لاله‌هایی که در هر شکل و حالت برام جذاب و دوست داشتنی هستند. اگر بشه هر سال تابستان سری به این گوشه‌ی دنج طبیعت می زنیم امسال مرداد ماه آنجا بودیم، هر گوشه‌ی این مرداب در نوع خودش خیلی دیدنی است حتی وقتی لاله‌ها می‌ریزند و سطح آب را قرمز می‌کنند.

عکس ها خیلی قشنگن این هم دو چشم‌انداز دیگر از مرداد 89 این مرداب

http://shahrzaddarvish.persiangig.com/mordab.2.jpg
http://shahrzaddarvish.persiangig.com/mordab.3.jpg

این عسک ها رو خودتون گرفتین؟ اگر بله در پست بعدی اینجا بگذارم.

پروانه دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:30 http://parvazbaparwane.blogspot.com

نقش های نیلوفر در تخت جمشید از کجا آمده اند؟ آیا به جز شمال در جای های دیگر ایران نیلوفرها زندگی می کنند؟

در کرمانشاه یا درست تر بگویم کرمانشان هم جایی هست به نام سراب نیلوفر. جای دیگر را نمی دانم.

فرناز دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:45

پروانه : از اینکه گاهی ذهن را به چالش می کشی لذت می برم ! من هم به گلهای تخت جمشید و تکرار آنها فکر کرده بودم .. دو نوع هم هستند که نوع دوم را نیلوفر نمی دانم
هرکس در این مورد اطلاعاتی داشت مار ا هم بی نصیب نگذارد !
http://s1.picofile.com/haghighat/Pictures/DSCN7252.JPG
http://s1.picofile.com/haghighat/Pictures/DSCN7256.JPG

محسن : در سراب نیلوفر برخلاف اسمش هیچ نیلوفری ندیدیم و گفتند در هیچ فصلی نیلوفری در آنجا نیست !

شهرزاد : این پرنده ی تو مرا به یاد جوناتان مرغ دریائی می اندازد .. چقدر این کتاب را دوست دارم .
آن قرمزها در عکس یعنی تمشک نیست ؟!

من خودم سراب نیلوفر را نرفته ام. ولی دوستام رفتن. ببینم اگه عسکی دارن بهم بدن اینجا میزارم. این دو سه تا لینک رو توی اینترنت پیدا کردم.
http://shahram1345.blogfa.com/post-535.aspx
http://www.panoramio.com/photo/35907009
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A8_%D9%86%DB%8C%D9%84%D9%88%D9%81%D8%B1
البته لازم به یادآوریه که اسمش سراب نیلوفره و در واقع شاید نیلوفری در کار نباشه. مردم کرمانشان حسرت نیلوفر داشتن اسم اونجا رو گذاشتن سراب نیلوفر. یا اصلن منظور از نیلوفر یک آدم بوده. یک دختر مثلن.

شهرزاد دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:57

بله ممنون

شهرزاد دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 15:27

من تو فایل‌هام گشتم اینجا تو شرکت یه عکس از سراب نیلوفر داشتم:
http://s1.picofile.com/shdarvish/Pictures/Sarab’e’Niloofar1.jpg
هر چند تو این عکس مشخص نیست ولی تا اونجایی که می‌دونم سراب نیلوفر تو ماههایی از سال گلای نیلوفر زرد رنگ قشنگی داره.

به پروانه‌ی گرامی: اون قرمز‌ا تمشک هستن. راهنمای ما این دفعه خیلی خوب و مطلع بود، اسم تمام پرنده‌های مرداب رو می‌دونست، به ما نشون داد که محلی‌ها چطور از تخم نیلوفر‌هایی که عمرشون تموم شده و مقاوم و سیاه شدن، تسبیح درست می‌کنن و تخم نیلوفرهای جوان‌تری که گلشون ریخته قابل پوست کندن و خوردنه!!

این لینک یک جاییش مشکل داره. و حداقل من نمی بینمش.
یکی از لینک هایی که برای فرناز زدم یک نیلوفر کوچولوی زردی داشت.

رشاد دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 16:39

محسن عکسهای شهرزاد بسیار دیدتی هستند. حتما توی وبلاگت بذار.

آماده است. امشب یا فردا شب آپ می شود. و اسمش می شود:
بازم مرداب انزلی.
تو از داستان اون گلهای تخت جمشید اطلاعاتی نداری؟ مگه میشه؟

فرناز دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 17:05 http://farnaz.aminus3.com/


نوروز ۸۶ در کرمانشاه زیبا بودیم . از طریق بروشورهای توریستی و با توجه به نام رویایی آن به سراب نیلوفر رسیدیم که یک سراب کامل بود ! هیچ شباهتی به عکس هائی که الان در اینترنت می بینم و همینطور عکس هائی که در آن بروشورها چاپ شده بود نداشت . یک پارک نه چندان سرسبز با استخری نه چندان زیبا در آن . اهالی محلی می گفتند که در فصل های دیگر هم آن جا اثری از نیلوفر ندیده اند .. در جاهائی که نیلوفر هست حتی اگر فصل گل نباشد می شود ریشه های زیبا و گاه برگ ها را پیدا کرد که ما هیچ اثری ندیدیم . تنها زیبائی سیز آنجا این بود و دیگر هیچ .
http://s1.picofile.com/haghighat/Pictures/IMG_0063.jpg

به نظر من به احتمال زیاد آن جا سراب خانمی به اسم نیلوفر است .

راستی یه پیشنهاد : یک وبلاگ درست کنید و اسمش را بگذارید : لینک هائی که می دهیم یا لینکامون :‌)

قدر مسلم اینه که این سراب نیلوفر در نوروز نیلوفر نداره. نوروز غرب سرده و نیلوفر آبی سرما می خوره.
چه وبلاگی میشه. یک روزی حسام گفت:
محسن یک وبلاگهایی درست کن به نامه های:
رستوران هایی که می رویم
غذاهایی که می خوریم
..........
این لینک هایی که می دهیم عسک گیاهان زیر آبی است که می بینیم؟

رشاد دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 20:04

اولاً مرسی از نوشابه‌هایی که باز می‌کنی. آخرش سوء هاضمه می‌گیرم. دوم، اطلاعات من دائره‌المعارفی است نخصصی و ممکن است اشتباه باشد.
با این حال، منطقه‌ی فارس برخلاف امروز چندان خشک نبوده و دامنه‌های جنوبی زاگرس و شمال خلیج فارس بارانی و مرطوب و پر از دریاچه و آبگیرهای کوچک و بزرگ بوده است. از شواهد آن (نه دلایل) می‌توان گفت که هنوز هم بزرگ‌ترین مرکز کشت دیم گندم در فارس است و مرودشت فارس مکان کشت نیشکر بوده است که به آب فراوان نیاز دارد. پس بودن نیلوفر آبی در آن دوران در فارس دور از انتظار نیست.
در مورد سراب نیلوفر فارس اطلاع چندانی ندارم ولی کوکم کردید ببینم جریان چیست.
وبلاگت هر چه پربارتر و کم بادتر باد

البته آن سراب نیلوفر در کرمانشان است. فکر کنم چون از فارس حرف زدی نوشتی سراب نیلوفر فارس.
***
از آن جایی که نوشابه را خیلی دوست دارم به زبان پدری ام می گویم:
مالو کونا بت نوشابه بو خوشیت.
که لغت به لغت یعنی خانه ات سوراخ شود ای نوشابه که تو چقدر خوشمزه ای. یا به عبارت دیگر:
خونه ات خراب نوشابه تو چقد خوشمزه ای
برای هر کسی که دوستش دارم هم بازش می کنم.
این نوشابه ها البته، هم سوء هاضمه ایجاد می کند هم پوکی استخوان ولی ....... می ارزد. حیف است استخوانهایمان را سالم و سلامت به خاک بسپاریم. حیف نیست؟
من آن دو عسک حانم شهرزاد را هم در اینجا می نشانم. که یکی دو روزی دیگر در مرداب انزلی و سراب نیلوفر کرمانشان سرگردان باشیم.

رشاد دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 23:31

در کامنتم دو اشتباه بود که یکیش رو گفتی و حق با شماست. منظورم سراب نیلوفر کرماشان بود.
گفته بودم اطلاعاتم دائره‌المعارفی است نه تخصصی. این افتادگی «نه» باعث تفاوت از زمین تا آسمان شد. آنقدرها هم خودپسند نیستم. به هر حال از همه پوزش می‌خواهم.

شهرزاد سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:38

عکس رو دوباره آپلود کردم:
http://shahrzaddarvish.persiangig.com/sarabe%20niloofar.1.jpg

ما هم چند سال پیش بهار کرمانشاه بودیم آن زمان هم همین طور که تو عکس هم پیداست، اثری از نیلوفرها نبود ولی دو تا همکار کرمانشاهی دارم که هر دو می گن سراب نیلوفر در فصل تابستان گلهای نیلوفر زرد کوچکی داره با توجه به لینکی که برای فرناز گذاشتین احتمالن حرفشون درسته.

خیلی ممنون از آقای رشاد و شما

حالا دیگه عسکو دیدم.

شهرزاد سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:45

فرناز جان ببخشید نامت رو اشتباه نوشتم.
منم که تعجبی نداره جوناتان رو خیلی دوست داشته باشم یه چند تا دیگه ازشون دارم برات با ای میل می فرستم.

پروانه سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:06

شهرزاد از کجا می دونی من عاشق تمشک هستم؟
همین الات دهنم آب افتاد
حاضرم همه جامو خونین کنم و همه لباسمو نخ کش،ولی یه دونه تمشک بکنم و همونجا بخورم
.
.
ببینیم می تونیم ریشه این نیلوفرای تخت جمشید رو پیدا کنیم!

فرناز عکسها رو دیدم . رنگاشون چه خوب مونده.

..

در مورد ریشه ها بنویسم که اگر خشکیده باشند، نمیشه پیداشون کرد!!
ولی بهرحال تا وقتی دلیل محکمتری از آن چه رشاد نوشت پیدا نکنم همان را می پذیریم.

فرناز سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 20:02 http://farnaz.aminus3.com/

من کم کم دارم دچار توهم میشم . این لینک آخری سراب نیلوفر رو دیدم . اون سراب نیلوفری که ما دیدیم اصلا چنین جائی نبود .. اینجا یک دریاچه ی طبیعی و زیباست که ممکنه در فصلی نیلوفر داشته باشه یا نداشته باشه اما اونچه که من دیدم یک استخر بزرگ در یک پارک بود که اون گیاهان سبزی هم که عکسشو گرفتم و لینک دادم فقط ذره ای و در گوشه ای بود و بس ! از این قایق های زشت و احمقانه هم داشت که بچه ها بلیط می خریدن و سوار می شدن !! کم کم مجبور میشم لینک عکس های یادگاری سفر رو هم که بچه ها و بزرگا !! سوار قایق ها شدن بذارم اینجا !

و اما شما را به تماشای برنامه ی "ستیز اندیشه ها "که به "کتک و کتک کاری "تغییر نام داده دعوت می کنم :

پروانه عزیزم : علت خوشرنگی و طبیعتا سالمی این گل های تخت جمشید اینه که در موزه ی لوور با دمای مناسب و نور مناسب نگهداری میشن . عکس برداری با فلاش ممنوع . دست زدن به انها و لمس کردنشون ممنوع و یک آقای افریقائی تبار بسیار دوست داشتنی هم از اونها مواظبت می کنه و اطلاعات لازم رو به آدم میرسونه و جالبتر این که با ایرانی ها بسیار بسیار مودب تر و با احترام تر هم رفتار می کنه .
واقعا حیف شد کاش اینها در شیراز بود لا اقل یک یادگاری با نوک کارد روش می کندیم و بعد بچه ای رو سوار !! اونا می کردیم تا عکس یادگاری بگیریم .....
آهای یکی این بلندگو رو .......................... !!!!!!!!!!!!

شاید عسک های این لینک ها مربوط به زمانیه که اونجا گردشگاه شهری نشده بوده. این آب بله این روزها جمع و جور شده و شده یک پارک. شایدم نیلوفر آبی ریشه و اینا نداره. دیمی هر از گاهی میاد و سبز میشه و میره.
یک وقتی یک ایمیلی برام اومد که عسک یکی از پایه های ستون های تخت جمشید بود فکر کنم که گذاشته بودند دم یک نمازخانه و خواهران روش مینشستند و وضو می گرفتند!!!
موزه لور؟ نورافکن؟ لمس کردن؟

پروانه چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:54

فرناز جان چی پیش خودت فکر کردی من از فرزندان «مهر» م . مهر همون اول با خورشید کشتی گرفت پس منو از کتک و کتک کاری نترسون تازه چاقو هم تو ساق پام قایم کردم.
تازه شم ما خودمون که آتشکد آذرگشنسب بودیم کاشی های اونجا رو هم همه چادر نشین ها سال ها پیش کنده بودند و داده بودن بچه هاشون باهاش بازی کنند آخه اونا رنگی و خوشگل بودند و یه عده ای هم اونجا نشستهبودند و داشتند بدلشو درست و رنگ آمیزی می کردند.
..
محسن گرامی
دیدگاه رشاد گرامی را می توان در نظر گرفت اما نمی توان حتمن درست دانست . تا جایی که خوانده ام همیشه ایران به جز برخی مناطق کشور خشکی بوده است. نیشکر که همین حالا هم هست .پس نیلوفرها کجایند؟

حالا شما می دانید که الان در هیچ جای فارس نیلوفر آبی نیست؟ حتا توی یک برکه در جایی دور از چشم .......
البته کافیه معمار تخت جمشید یا بهتر بگم طراح نقش ها نیلوفر آبی دیده باشه.

فرناز چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 21:51

نیلوفر آبی برای بودائی ها بسیار مقدسه .. در نقش ها و در معابدشون حتما و همیشه میشه نیلوفر آبی پیدا کرد چه به صورت طبیعی و چه به صورت نقش برجسته یا نقاشی ..... معمولا هم وقتی ازشون سوال میشه چرا می گن چون مقدسه ! (‌چرا مقدسه ؟ ) من فکر می کنم که در نقوش قدیمی وجود و تکرار یک چیزی حتما معنی خاصی داره و نمیشه به راحتی مثلا به سلیقه یا علاقه اشاره کرد . یعنی حتی همون علاقه و توجه ناشی از یک چیزی بوده .
( خودمونیم قدیمها آدمها کمتر از امروز هردمبیل بودن !!!!‌)

پروانه : دستشون درد نکنه کاش تو از اون چاقوهای تو ساق پات یه استفاده ای کرده بودی در اون آتشکده :‌)‌

کمتر هردمبیل بودند ولی بسیار خرافاتی تر هم بوده اند. به احتمال زیاد اگر نوشته ای هم در کار بوده از بین رفته. یا خط هنوز نبوده . اگر نه شاید در موردشان حتا می شد خواند.

رشاد چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 23:54

سرکار خانم فرناز به نکته‌ی جالبی اشاره کردند: وجود نقش نیلوفر در معابد بودایی. برخلاف تصور بسیاری، مردمان باستان چندان هم کم ارتباط با یکدیگر نبوده‌اند و از فرهنگهای یکدیگر بهره برده و اقتباس هم کرده اند. این خود هم میتواند دلیلی بر وجود نقش نیلوفر در تخت جمشید باشد.
نظریه‌ای هم در مورد ارتباط نیلوفرهای دوازده پر (و فقط یکی از آنها سیزده پر) تخت جمشید با گاهشماری هست که بیشتر صاحبنظران بی‌پایه میدانند.
در مورد گفته‌ی خانم پروانه هم همان طور که گفتم نظر من قطعی و حتمی نیست، ولی مطمئنا دریاچه و آبگیرهای زیادی داشته است که بزرگ ترین آنها (بختگان) هم به مدد بعضیها دارد خشک می شود. تا چه رسد به کوچک‌ترهایشان در طول قرن‌ها دخالت انسان
ببخشید روده درازی کردم.

در مورد بناهایی که ساخته می شود، حتا امروزه، چه بسا اشتباهاتی یا از طرف طراح یا مجری پیش می آید. این که میگویی فقط در یک مورد سیزده پر، از آنجا که صاحبنظران آن را بی پایه می دانند، شاید به سادگی یکی از این اشتباهات باشد.
اصلنم روده درازی نبود. تاباشد از این روده درازی ها.

پروانه جمعه 14 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:12

آدمی باید چون گل نیلوفر باشد که از لای و لجن بر می آید؛
به سطح آب می رسد؛
واز آنجا چشم به آسمان می دوزد.
بودا

رشاد گرامی
شاید ریشه ی همه فرهنگ ها یکی باشد.
محسن گرامی
این روزها هم بسیاری مردم خرافاتی هستند وباید ریشه خرافات را پیدا کرد و با این جمله که خرافات را باید دور ریخت ممکن است دستاوردهای بشر را هم دور بریزیم.
مثلن کند و کاو در باره ی همین نیلوفر یا اینکه چرا ایرانی ها آتش را خوب و با ارزش نگهداری می کردند ویا ...همیشه سودجوها دستاورد آدمیان را به لجن کشیده اند.
با دیدگاه فرناز در این باره موافقم

من که نگفتم دور بریزیم. نظرم را شاید نتوانتسم درست بیان کنم. می خواهم بگویم که نباید خرافات را هم که خیلی هم بوده -که در این است بوف کور به طور کامل شرحش رفته است- از نظر دور نداریم. اگر نه در مورد آتش فکر کنم هر یک از اقوام دیگر بشری هم آن را نگهداری کرده اند چون به آن نیاز داشته اند. یا شاید زودتراز ایرانیان به این رسیده باشند که چگونه می توانند در صورت خاموش شدن دوباره روشنش کنند.
***
اینترنت شما راه افتاد؟

پروانه جمعه 14 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 17:05

اینترنت فعلن با روش دایل آپ وصل میشم که اصلن نه حوصله اشو دارم نه وقتشو
بلاگر با این سرعت خیلی اذیت می کنه وباید بشینی صفحه رو تماشا کنی

میتونید یک فیلم بزارید و بعد بلاگر را ران کنید. بعدش در پایان فیلم صفحه تونو ببینید.

sarah سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 00:41

این عکسها فوق الهاده است...

به ویژه نیلوفرهای آبی. در ضمنن این ها عسک هستند نه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد