تصویر مونیتور نشون می ده که فرناز حال ما رو خیلی خوب می فهمه، به یاد همه هست و تنها تنها از این هوای خوب و چشم انداز عالی لذت نمی بره
اون طرح روی دیوار .... منم یه دونه شبیه این دارم که نمی دونم از کجا اومده ولی از وقتی یادمه تو اتاقم به دیوار بود و هنوزم دارمش.
این نقطه های مشترک زندگی آدمایی که در دنیای واقعنی-مجازی باهم زندگی می کنند شاید از دوران واقعنی صرف زیباتر باشد. به قول کسی در همین جاها، انگار دنیایی شبیه فیلم ماتریکس، خیلی دور از ذهن نیست.
آرامش .. بارها فکر کرده ام آیا آدم ها به چیزی جز آرامش هم مگر نیاز دارند ؟ خوب که فکر کنیم می بینیم آرامش آنقدر وسیع است که بودن یا نبودنش خیلی چیزها میاورد و می برد ...
* * به قول به ناز که متولد سنندج است بی اینکه هرگز دیگر آنجا را دیده باشد این روزها قمر در عقرب است .. هیچ کس انگار آرامش ندارد .
خیلی روزها قمر در عقرب است. نه این که مانند آقای چوخ بختیار در یکی از داستان های ترجمه شده صمدبهرنگی باشیم که فکر کنم از عزیز نسین بود، ولی به زور هم که شده باید آرامشی فراهم کرد. به نظر من اگر کاری از دستمان بر می آید برای رفع قمر در عقربی باید کرد. تا حدی که در توانمان است. این خودش کلی آرامش می آورد. به خانم به ناز بگویید هر وقت فرصت کرد برود به سنندج و از بالای آبیدر سنندج را ببیند. خیلی کار سختی نیست.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سمت راست منم یک پنجره است. ولی لوکیشنش توی عسک اونفدر دده که کراپش می کنم.
نخیر
فرناز
این قبول نیست !
اونجا خیلی خیلی خوشگل تر از این عکسه
همیشه بهش حسودیم میشه
ببخشید خانم پروانه اولن این عکس نیست. عسکه.
دویمن عسک اتاق ما را ببینی چی می گی؟
آرامشش بیشتر از اناق کار محسنه.
من چرا همه اش دنبال آرامشم؟ مثل اینکه خیلی حالم خرابه
خب منم اینجوری ام. یعنی منم حالم خرابه؟
تصویر مونیتور نشون می ده که فرناز حال ما رو خیلی خوب می فهمه، به یاد همه هست و تنها تنها از این هوای خوب و چشم انداز عالی لذت نمی بره
اون طرح روی دیوار .... منم یه دونه شبیه این دارم که نمی دونم از کجا اومده ولی از وقتی یادمه تو اتاقم به دیوار بود و هنوزم دارمش.
این نقطه های مشترک زندگی آدمایی که در دنیای واقعنی-مجازی باهم زندگی می کنند شاید از دوران واقعنی صرف زیباتر باشد. به قول کسی در همین جاها، انگار دنیایی شبیه فیلم ماتریکس، خیلی دور از ذهن نیست.
آرامش ..
بارها فکر کرده ام آیا آدم ها به چیزی جز آرامش هم مگر نیاز دارند ؟ خوب که فکر کنیم می بینیم آرامش آنقدر وسیع است که بودن یا نبودنش خیلی چیزها میاورد و می برد ...
* *
به قول به ناز که متولد سنندج است بی اینکه هرگز دیگر آنجا را دیده باشد این روزها قمر در عقرب است .. هیچ کس انگار آرامش ندارد .
خیلی روزها قمر در عقرب است. نه این که مانند آقای چوخ بختیار در یکی از داستان های ترجمه شده صمدبهرنگی باشیم که فکر کنم از عزیز نسین بود، ولی به زور هم که شده باید آرامشی فراهم کرد. به نظر من اگر کاری از دستمان بر می آید برای رفع قمر در عقربی باید کرد. تا حدی که در توانمان است. این خودش کلی آرامش می آورد.
به خانم به ناز بگویید هر وقت فرصت کرد برود به سنندج و از بالای آبیدر سنندج را ببیند. خیلی کار سختی نیست.