عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

عظمت بازمانده








قلعه ای بازمانده از دوران ساسانیان

سمنان

آبان ماه هشتاد و نه

عسک ها از: رشاد

***


عسکی از عسک های بالایی

کاری از فرناز بدیعی

نظرات 14 + ارسال نظر
محسن دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:29 http://filmamoon.blogsky.com

الله و اکبر از میزان خاطرات این سنگه ها.

محسن سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:50 http://after23.blogsky.com

بلندیش چقدری بود؟

نیلوفر سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:22

این سنگ ها آنقدر صاف و تمیز و براق هستند که انگاری همین دو ماه پیش اینجا را ساخته اند .ٰعکاسی رشاد هم قابل تحسین است ها

چی خیال کردی؟ اصلن عسکاسیه واسه خودش
در ضمن لطف کرده در این وبلاق از واژه مجعول عکس و عکاس استفاده نکنید و از واژه های عسک و عسکاس استفاده کنید.

فرناز سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:56 http://farnaz.aminus3.com/

تازگی ها به سنگ ها با دقت بیشتری نگاه می کنم و شاید هم بیشتر به آن ها فکر می کنم . دیوارهای سنگی قدیمی .. بناهای سنگی قدیمی .. سنگهای کنار رودخانه ها ...
با همین نگاه می بینم که چقدر سنگ ها در عکسها زیبا هستند . مرسی محل بسیار اسرارآمیز و دوست داشتنی و عکس های خوب . به قول بعضی ها : پیشنهادم کمی کنتراست بیشتر است ! ( راست می گویند این کنتراست بیشتر بافت سنگها را وضوح بیشتری می بخشد در نتیجه گفتگوی آنها را بهتر می شنویم . )‌

رشاد که نمی دانم در قید حیات است یا نه، در ایمیلش نوشته بود که اصلن نمی توانست از این سنگ ها دل بکند.

فرناز سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:58 http://farnaz.aminus3.com/

یادم رفت بگویم که عکس ششم یا ماقبل آخر به نظر من زیباترین است .

من موندم که خود عسکاس کجاست؟
رشاااااااااااااااااااد!
کجااااااااااااااااااااااییییییییییی؟
در قید حیاتیییییییییییی؟

فرناز سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:09



http://s1.picofile.com/file/6194748488/Be_gozashte_negah_kon.jpg

ببخشید من فضولی کردم برای تنوع ( تهوع ؟!! نه . تنوع )
:‌)

عسکی که فرستادید خودتون گرفتید؟
اگر بله بچسبونمش ته عسکا. و نیز این که کی گرفتید؟ چرا که سنگهای کنار دیوارها اصلن دست نخوردن اند. ولی چرا یک سنگی درست سر راه قدم زدن در این تاریخ را گرفته.
تازشم:
فضولی یکی از پایه های این وبلاق وزین است.

پروانه چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:53

یک- رشاد گرامی نشانی دقیق را بفرمایید تا شاید سر راهمان سری به آنجا زدیم

دو- پیام بند یک رو خوندید." شاید سر راهمان....!! "

سه: عسک فرناز همون عسک یکی موندهبه آخری هست(اصل فضولی رعایت شد)

چهار: برای رقابت با این بنای سنگی هم شده باید چند تایی عسک برای اسنجا بفرستم

پروانه چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:55

یادم رفت بنویسم دست فرناز درد نکنه !!

فرناز چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:18

عکسی که گرفتم ! رشاد گرفته . یعنی عکسی که لینک آن را گذاشتم رشاد گرفته من فضولی کردم و به روز افتاد . اگر هم دوست داشتید بگذارید طبیعتا کنار عکس های رشاد بگذارید .

من چه میدانم که چرا بعضی سنگ ها کاری کرده اند یا نکرده اند !

رشاد چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:48

من روزی چندین بار در زنگ تفریح بین کارهام به این وبلاق وزین سر می‌زنم ببینم کسی کامنت گذاشته یانه. دیشب در قید حیات نبودم، یا در قید حیاط بودم.

بلندی دیوارهای جلویی بنا فکر کنم حدود 8 متری می‌شد.

راست می‌گویید خانم فرناز . کنتراست بیشتر وضوح بافت سنگ‌ها را بیشتر می‌کند.و کاری که شما کرده‌اید هنری است (که از من برنمی‌آید) و اصلا فضولی نبود. ولی ببخشید توانایی من و دوربینم بیشتر از این نمی‌کشد. کار فوتوشاپی هم دوست ندارم (مگر در حد کراپ).

این جا را حتما بروید ببینید. من واقعا دل از آن نمی کندم. کنار این بنا هم کاروانسرایی دیدنی متعلق به دوران صفوی است که عسک‌هایی هم از آن گرفته‌ام.

نوشابه‌های محسن که باعث سوء هاضمه شد. حالا نیلوفر هم ازم تعریف می‌کند. بابا زیاد بادم نکنید! ظرفیت ندارم، می‌ترکم!

ضمنا در بازدید از این دو بنا، که غیر از من و دوستم و چند سگ ولگرد زخمی موجود دیگری در آن حوالی دیده نمی‌شد، مواظب مار و عقرب لابه‌لای سنگ‌ها باشید. گروهی بروید بهتر است.

محسن چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 http://after23.blogsky.com

من انگار دارم کور میشم. آه ای دیدگان من بدرود.

رشاد چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:54

یک:پروانه عزیز، سر راهتان از سمنان به دامغان، 40 کیلومتری که بروید به منطقه‌ی آهوان می‌رسید. در فاصله‌ی بین دو خط عبوری جاده بنای سنگی قلعه و بنای آجری کاروانسرا را از دور می‌بینید.

دو: حتما عسک بگیرید. عسک‌های قشنگ هم بگیرید. ولی لطفا آن‌هایی را برای این وبلاق وزین بفرستید که مایه‌ی شرمساری من نشود.

سه: عسکی که فرناز ادیت کرده جون میده واسه کتاب‌های هنر. دستت درد نکند فرناز گرامی.

چهار: چی چی داری کور میشی. فعلا کمی دست نگهدار کارت داریم. اصلا راجع به کور شدن محسن رأی بگیریم!

خب یک عسکی با پوتوشاف سپیا شده را من فکر کردم عسکی خیلی قدیمی است. خودم هم از این کارها می کنم ولی چون می دانم قدیمی نیست باورش نمی کنم. ولی انگاری دیگران باور می کنند. که در مورد این عسک خودم باورش کردم.
خودت هم از این نرم افزار غامل مشو. این روزها یک هنر و علم عسک های دیجیتالی درست شده. بهتره ما هم در این بازی باشیم.

پروانه چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:44

رشاد گرامی
منظورم رقابت با شما بزرگوار نبود. همیشه این عادت بد را دارم فکر می کنم چیزهایی که در ذهنم می گذرد را دیگران می دانند.
منظور من از نظر رقابت بناهای سنگی بود . سعی می کنم چند تایی از عکس های شهر ی سنگی بفرستم.

نه .. بهتره اول بفرستمشون برای فرناز....

فرناز چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 22:00


من نمی دونم چرا اون کسی که این شکلک هارو اختراع می کنه دائم چرا یک شکل اختراع نکرده که یک خانمی رو نشون بده در حالی که از روی صندلیش بلند شده ، گوشه های دامنش رو گرفته و زانوهاش رو خم کرده و با لبخند از همه تشکر می کنه ؟!

مخترع الزامن باهوش و مبتکر و خوش ذوق نیست. به عقل ناقصش همین می رسد که یک شکلکی اختراع کند. همین. از کل دنیا فقط لبخند می داند و عصبانیت و ماچ و قلب و شیطان و دو سه حالت دیگر انسان. باید یاد بگیرند. و یاد می گیرند. جهان خوشبختانه یا بدبختانه یا هرچیآنه سوی مجازی شدن پیش می رود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد