عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

پاییزی های علی




پاییزی های علی

عسک ها از: علی

نظرات 16 + ارسال نظر
محسن شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:15 http://after23.blogsky.com

من کوچه باغ رو بیشتر از خود باغ دوست دارم.
این عسکا مال کجاست؟

محسن شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:29 http://after23.blogsky.com

عسک اولی رو دوست ندارم. شاخه هاش نمی زاره توش قدم بزنم. حداقلش اینه که یه ریز باید سرمو بیارم پایین. اگه شانس بیارم که یکیشون نره توی چشمم. هرچندعینک دارم. البته چرا، بد نیست که روی یک تختی کنار اینجا لم داده باشی و شیکمتو داده باشی جلو و .........

عسک دومی انگاری ساعت یک و نیم و ایناست. اگه سه و نیم بود محشر بود. دوستش دارم. میشه توش را رفت. اون طرف دیوارم حتمن عسک بالاییه.

سومی که حرف نداره. از این اولش میشه روی این برگا دراز بکشی و تا................ اون ته ته ها غلت بزنی.
البته شاهدان عینی بهم میگن دیوونه.
خب بگن. شایدم راس بگن.
***
ببینم تو زنده ای؟

فلورا شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:56

من زنده م اما...
من هم از عکس سوم خیلی خوشم اومده...
من رو به یاد غروبهای پاییزی میندازه که از دبستان بر میگشتیم و بابا مامانه رو مجبور میکردیم ببرن مون پارک... البته در عهد بوق ها...
میشه راهنمایی م کنین یه کم از عکاسی بیشتر بدونم... مثلا اگر یه پست در این باره داشتین... یا یه سایت مرجع...
گاهی خیلی به دید زیبای شمایان حسادت میکنم...

ما یعنی من خودم رو یه جورایی به عسکاسی چسبوندم. اصلن تئوریک نخوندم. نظری هم که می دم صرفن حس خودم از عسکه. وگرنه چه بسا عسکی رو من دوست نداشتم ولی از نظر تکنیکی عسک خوبی بوده. حالا،َ یه فایلی دارم که پی دی افه و در مورد عسکاسیه و اینگیلیسی. حجمش زیاد و در نتیجه حجم آپلودمو اینجا خیلی زیاد میکنه. اگه بخواهید می تونم براتون بفرستم.

فرناز شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:31 http://farnaz.aminus3.com/

یکشنبه 21 آذر ماه سال 1389
نوشته شده توسط علی در ساعت 13:16
عکسای قشنگی اند. اما با عکسای قبلی لذت پاییز را بردم. الان دیگه احساس میکنم پاییز زده شدم. دلم دریا میخاد.
را چن تا عسک قشنگ از دریا نمیذارین؟ اونم از فصل سرماش. من چن تا از سواحل دیلم دارم. سعی میکنم براتون بفرستم. خیلی آرامش داشتن.


من تا حالا از این قسمت از سواحل دیلم عکس ندیده بودم
خیلی جالب به نظر میاد :‌)

مارو باش که کلی خودمون حاضر کردیم که عکس سواحل دیلم رو ببینیم و پست کتابخانی پروانه رو بخونیم و به موزیک شنبه زاده هم گوش بدیم

این جوان رعنا از شهر دانشگاهش رفته بود خونه شون. قرار شد برگرده دانشگاه عسک دریا برامون بفرسته. از دیشب که از خونه حرکت کرده به طرف دانشگاه رفته تا کنون اثری از او دیده نشده. فکر کنم توی راه پیاده شده و رفته عشق و حال. یا گریزی زده دوباره به سواحل دیلم.
امشب یک موزیکی انگار پخش شده که خیابونارو علی الحساب پرکرده لباس شخصی و موتور سوار و ........ اینا. توی یکی دو تا پمپ بنزین هم که دیدم کلی مامور پلیس بود. ولی دروغ چرا تا قبر آآآآ لباس شخصی توی پمپ بنزین نبود.

فرناز یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 http://farnaz.aminus3.com/

۱ ـ علی : عمه - مادر یه خبری از خودت میدادی دلنگرون شدیم .. پس اون تلفونو برای چی شب تولدت بهت کادو دادم ؟‌

۲ - محسن : من هزار تا عینک دارم که معمولا ۹۹۹ تاشو جا میذارم و باعث میشه ۹۹۹ چیز رو نبینم . شما فک کن ببین چند تا عینک جا گذاشتی ؟

۳ـ آقای لباس شخصی : لباسی که پو شیده اید بسیار برازنده ی شماست اما باعث شده داش محسن ما شمار را نبییند وقتی داش محسن مارا دیدید لطفا مثل کارنونها یک یک عینک آفتابی بزنید و روزنامه بخوانید .

۴ - فرناز : درست که سه روز تب داشتی اما دلیل نمی شود هم شریک هذیان های تو باشند .. خودمونیش یعنی یکی این
بلندگو ...................................................................

علی: خودش بگه.
محسن: من میشکنم، جا نمیزارم. چون همیشه آویزونه گردنمه. برای سرویس کامپیوترای همکارا میرم زیر میز و وختی میام بیرون گیر میکنه به یه جایی و از وسط تا میشه. منم صافش میکنم و ولی .... خب چند بار؟
لیاس شخصی: چشم.
-من یعنی محسن، آقاشو خط زدم. بیچاره آقاش. شاید مرده باشه آقاش.
فرناز: خیلیم دلتون بخواد براتون هذیان تعریف کنم.
محسن: فرمودین بلن گو؟ چشم. آهای پسر..........

رشاد یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:48

عکس های مناظر بیرون شهری هر عیب تکنیکی هم داشته باشن باز هم قشنگن. عسک سوم خیلی دلنشین است. دلم هم برای فضای عسک دوم بدجوری تنگ شده (فقط در دو سه ساعت دیرتر).
محسن اون فایل رو برای من هم می فرستی؟

البته توی این ساعت یه خوبی داره. خوبیش اینه که میری ناهار میخوری بعد پا میشی و میری لب اون باغ اولی و ..........
فکر بد نکن. تماشاش میکنی فقط.
فایله کتابی پی دی افیه . باشه. برات میفرستم اگرم خانم فلورا خواست برای ایشونم فوروارد میکنم.

فرناز یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:38

تا حالا حرص خوردین از دست آدمهائی که تو مهمونی میرسن وسط حرف زدن دو سه نفر و یه کاره می گن : کی ؟ چی ؟
کی ( چه زمان ) منم می خوام .... حرص نخوردین ؟ خب آفرین .

مهم نیست از اون پی دی اف ها منم می خوام تازه پی اف باز کن ( مثل دربازکن !! ) هم خرابه .. اما از همونا که آموزش عکاسی داره و از این حرف ها منم می خوام . به خدا من کلاس عکاسی نرفتم اصلا هم قانون هارو بلد نیستم.

پی دی اف بازکن رو باید یه جوری درست کنید. همه اش رو بردارید و یک خوبشو بریزید. من یک نیترو پی دی اف دارم عین نیتروگلیسیرین. اونو براتون میفرستم. الان. که اینو نصب کنید که علی الحساب مشکل پی دی اف نداشته باشید و بعدشم خب. اونو.
منم قانون ها رو بلد نیستم. این کتابم همین جوری دارم. میفرستم. امیدوارم به دردتون بخوره.

رشاد یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 18:59

دمت گرم و سرت خوش باد.
یا شاید هم سرت گرم! و دمت خوش باد.
دومی کتاب بسیار خوبی است و از امشب شروع میکنم به خوندن بخش به بخش آن.

سرت گرم اگر اول بیاد بهتره!! البته اگر به جای گرم آروزی داغ بکنی که دیگه حرف نداره.
من هم فکر می کنم دومی بهتره.

علی یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:08

سلام به همه. ببخشین نبودم. یعنی بودم ولی اینترنت نبود. منم مجبور بودم نباشم. خرابگاهه و هزار تا دنگ و فنگ.
۱. این عسکا مال باغهای میان جاده اصفهان و نجف آباده. منطقه ای به نام کوشک. که البته اولی باغ خودمونه که یه کم با کوشک فاصله داره. مثلن پونصد متر یا بیشتر.
۲. ساعت عسکا هم همه اتفاقی بودن. من چیزی از عسکاسی نمیدونم. فقط دو سه هزار تا عسک از یک منظره میگیرم تا یکی دو تاش خوب در بیاد :) روش بدی نیست. یه کم مسخره س. و اگه شخص دیگری همراهتون باشه باعث میشه یه کم در وری بهتون بگه اما حتمن جواب میده :)
۳. کوچه باغ با باغ فرقشون اینه که کوچه باغ باصفا تره اما آرامش باغ به خاطر شخصی بودنش بیشتره. منم کوچه باغ را بیشتر دوست دارم. مخصوصن اگه تنگ باشه و یه جوی کوچیک آب هم داشته باشه.
۴. به محسن: تو عسک اول همون سر خم کردناشه که تو پاییز حال میده دیگه. اگه درختها تو هم تو هم نباشن که باغ نمیشن. یه واحد اصول باغ داری باید پاس کنی :) عسک دوم هم ایشالا دفعه بعدی. سومی هم منم اگه شاهد باشم بهت میگم دیوو...
۵. به فرناز: حالا از کجا معلوم من همون علی ام؟ اما هستم و عسک را برا محسن فرستادم. هرچن که فقط یکی بود. آخه شبا بیدار بودیم و تو شب هم که نمیشه از دریا عسک انداخت. اما یه روز فرستادم که خیلی خوشکل بود. اگه بذاره میفهمی که چقدر بکر بوده اونجا. یکی دو هفته دیگه دوباره میرم و حتمن تو روز چن تا عسک میگیرم. از بابت گوشیتون هم ممنونم.
۶. به فلورا: من همین الانش هم گاهی آویزون بابام میشم که بیا بریم کنار رودخونه :) البته حدودن سالی یک بار اجابت میشه.
۷. اینجا باهم تفاهم داریم. منم از عسک دوم خوشم میاد. شاید به این خاطره که من صحنه ها و محل ها را کاملن دیدم و با دیدن عسک همه چیز تو ذهنم میاد. خداییش کوچه باغهای اون اطراف هیچی کم ندارن.
۸. مردم از بس نوشتم عکس و پاک کردم و کردمش عسک.
۹. کتاب آموزش عکاسی راحت هم برین اصول عکاسی ۱ و ۲ از آموشگاه فنی و حرفه ای را بخونین. من که نخوندم. این دستم که اینجا نشسته میگه خیلی کم حجم و مفیده. فحش هاش هم به همون بدین :)

این که تو هم به من میگی دیوونه نشونه اینه که طفلی بیش نیستی. بزرگ بشی خودتم دیوونه میشی. شانس آوردی که به خاطر این عسکام که شده تصمیم گرفتم تا اطلاع ثانوی عاقت نکنم.
اگه توی ذهنت عسک باشه مجبور نیستی هی بنویسی و پاک کنی. سعی کن سر این پیچ که رسیدی بگی عسک.
اون عسکاسی یک و دو مال دبیرستان فنی و حرفه ایه؟ یا دانشگاهیه. منم ازشون شنیدم. فحشم نمیدیم به بغلیت.
اونارو دانلود میکنم ببینیمش. خودتم بخونش. فردا بزرگ میشی و بعدش میگی اولیای من بهم عسکاسی یاد ندادن و نزاشتن من هنرمند بشم.
ولی در مورد عسکای موبایلی. به نظر میرسه که عسکاتو با موبایل میگیری. موبایل اصلن عسک خیلی خوب نمی گیره. اگه میگرفت که میشد دوربین عسکاسی. البته یه علتش سبکیشه که تو دستت با نفس کشیدنت تکون می خوره یا با ضربان قلبت و عسکات وضوح خوب ندارن.
فردا شب دریا رو میزارم.

فلورا یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:33

سپاسگزارم آقای مهدی بهشت
اگر زحمتی نیست ارسال کنین

فرناز عزیز
من هم دریا رو تو نیمه ی دوم سال خیلی دوست دارم... میتونی ساعتها کنار ساحل بشینی... یخ کنی ... فکر کنی ... با خودت قهر کنی... بغض کنی ... اشک بریزی... آخرشم با خودت آشتی کنی برگردی...
همه این لذتها بعلاوه تنهایی و سکوت ...

فرستادم. امروز.

علی یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:45

اون کتابها مال دانشگاه نیست. مال همون دبیرستانه. عسکام هم اونایی که کنار دریاست با دوربینه اما اینا که باغی هستن با موبایلن. آخه کی با دوربین میره باغ و بره بالا درخت و از این حرفا؟ برم و دوربینم بشکنه شما یکی دیگه برام میگیری یا اون یکی بابا؟ وضوح هم من قبل از فرستادن عسکام براتون میرم تو فتوشاپ و ایمیج سایز و کوالیتی را کم میکنم. برای کاهش حجم. نباید بکنم؟ بببخشین. از این به بعد کامل میفررستم و خودتون هرکاری خاستین باهاشون بکنین.

من دوربین برات نمی خرم. خودت وختی که دیگه جواز کسبتو گرفتی بخر. خب مواظب باش دوربینت نشکنه.
من عسکایی که اینجا میزارم اگه بیشتر از شصت، هفتاد کیلو باشه بعضن حتا توی صفحه لود نمیشن. مگه این که پستای قبلی رو کمتر کنم. البته حالا که عسکا چن تا چن تا اینجا میگذارم فکر کنم بهتره تعداد پستا کمتر بشه.
اگه برای فرستادنشون مشکلی نداری خب با حجم بالا بفرست که من خودم زحمتشو بکشم. چشمم کور دندم نرم.
ولی اگه خودتم خواستی این کارو بکنی با پوتوشاف، توی قسمت اجاستمنت، فقط اتوکنتراست رو بزن. اگه عسکو دوست داشتی که هیچ اگه نداشتی بگو ببخشید و فرمون رو پس بگیر. در صورت دوست داشتن سیوش کن. ولی سیو فور وب. این یک شکل مطمئن برای کم کردن حجم عسکه بی این که خیلی به کیفیت عسکت لطمه بزنه.
حالا چطوری عمل میکنه؟ والله و اعلم.

علی دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:45

راستی اون شماره هفت هم به آقای رشاد بوده. یادم رفته بنویسم. شما اگه میتونین خودتون اضافه کنین. اگه نه هم که همین را بذارین. ببخشین من فراموش کردم آقای رشاد.
اون کارهایی را که میگین هم اگه تونستم میکنم و اگه خراب شد میفرستم خودتون درستشون کنی. ممنون/

یه جوری بهش میگم. اینجا نمی تونم اضافه کنم.

فرناز دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:26

ببخشید اما چرا بره در قسمت کنتراست ؟ خوب شاید آدم نخواد کنتراست عکس تغییر کنه ؟ چرا از ریسایز به سادگی استفاده نمی کنید ؟

فلور جان یادمون باشه یه وقتی که تابستون نباشه و شب هم باشه با هم بریم ساحل دور از هم بنشینم و با هم دوست اما با خود قهر باشیم بعد آشتی کنیم و برگردیم . کیف میده ها !!

خیلی از عسکا یک نیازی به کنتراست دارن. البته در حد همین اتوکنتراس پوتوشاف. به ویژه این عسکایی که این دفه اینجا بودند. اینا با کنتراست این شدن. خیلی از جزییات عسکا در یکنواختی رنگها خودشونو نشون نمیدن و رنگ میبازند.
ریسایز؟ کجا؟ با چی؟

فرناز دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 http://farnaz.aminus3.com/

الان فوتو شاپ ندارم و با ای سی دی سی کار می کنم که به نظر من برای غیر حرفه ای ها و آموزش ندیده ها بسیار بهتر و مفید تر است اما مطمئنم دیده ام که فوتو شاپ هم ریسایز می کند به شکل های مختلف : طول و عرض یا پیکسل .. کیلو بایت و خلاصه حیلی هم مفصل تر و کامل تر از ای سی دی سی .
ضمنا من متوجه نشدم که شما در مورد این عکس ها و کنتراست صحبت می کنید . فکر کردم کلی می گویید که گفتم چرا کنتراست . این عکس ها البته با کنتراست بالا بهتر شده اما به نظر من با شارپ بالا از این هم بهتر میشود .
اما تجربه های من می گوید از همه ی اینها مهمتر این است که عکاسی دیجیتال وقتی از َMANUAL استفاده کنیم بسیار بسیار باکیفیت تر و شارپ تر از َAUTO است حتی در دوربین های بسیار باکیفیت . مقایسه کرده ام و دیده ام که بسیاری از عکسهایم که به قول معروف فایل خروجی دوربین است بدون هیچ کاری کیفیت بسیار بهتری دارد از آنکه اتو بوده و افزایش شارپ و کنتراست هم داشته . تازه دوربین من یک دوربین چهار مگا پیکسل چهار پنج ساله است .

کاملن درست میگید. ولی من شارپ رو امتحان نکردم که چه می کنه. عسک اتو هم بله. من خودم اصلن عسک اتو نمیگیرم. مگر وقتایی که یه مشت آدم دور و برم توقع داشته باشن که خودشونو واضح توی مونیتور ببینن. اونوقته که فلاش هم میزنم. تازشم.
توی یکی از این فایلایی که براتون فرستادم یک عسکی هست که نور از پشت تابیده و بک گرواند سیاه رو از عسکی که یک خانم بالباس سیاهه جدا کرده. دوربین من فلاش اضافی نمی خوره که این کارو بکنم. خیلی دلم میسوزه. چرا که هر وقت شما از فلاش استفاده میکنی عسکی که فلاش بخوره دو بعدی میشه و با این شکل میشه سه بعدی. یعنی بهتره که پشت سوژه یا سوژه ها هم نور باشه. که توی عسکای من نیست. افسوس.

علی دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 16:10

خب دیگه بحث تخصصی شد. من نمیفهمم چی میگین :) بای بای

گودبای.

شهرزاد دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 18:01

پاییز امسال عکس های پاییزی خیلی خوبی اینجا دیدم هر بار به اینجا آمدم، از دریچه ی نگاه یکی از دوستان مهمان پادشاه فصل ها شدم و لذت بردم هر چند گاهی تنها تماشاگر بودم، فکر می کنم گوشه هایی از زیبایی های تمام نشدنی این فصل اینجا به خوبی نشان داده شد، هم در عکس هایی که از آن سوی آب ها آمده بودند و هم در تصاویر زیبای سرزمین من.
بدون این که قصد دخالت داشته باشم و فقط در حد یک پیشنهاد برای کسی مثل من که بخواهد گاه با مرور این آلبوم دوست داشتنی از این پاییزانه ها لذت ببرد، شاید بشود همه ی این عکس ها را زیر یک کتگوری مثلن پاییزی ها جمع کرد.

اگر بلاگ اسکای این امکان رو داشت که کتگوری های مختلف رو بتونه پوشش بده خیلی خوب بود. من خودم یک وقتی فکر کردم که اینها رو بگذارم توی کتگوری مثلن فصل ها. چون میدونید دیگه تقریبن تموم شده و از یکی دو روز دیگه میشه زمستان. عمر اینجا هم خدا عالمه که تا کی هست. چرا که مثل اون یکی وبلاگ عکسامون که قبل از این بود ممکنه یک وقتی به مزاق کسی خوش نیاد و کرکره اشو بکشه پایین و خودش به بهشت بره و ما به جهنم. اینه که چشم. ببینم چه کار می تونم بکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد