عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

پارسی را پاس بداریم، حتا در تایلند


یک



دو



سه



چهار



پنج



شش



هفت



هشت



نه

پارسی را پاس بداریم

حتا در تایلند

تایلند، بهمن ماه ۸۹

عسک ها از: فرناز بدیعی

نظرات 13 + ارسال نظر
محسن پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:27 http://askamoon.blogsky.com

در مورد عسک آخری خودم چیزی بنویسم که لال از دنیا نروم:
ای ............. سانسور ..... تو اگه ریگی به کفشت نبود نمی رفتی تایلند. اینجا اگه مغازه می زدی کارت نمی گرفت؟ اونجا رفتی و این مغازه رو زدی که خیر سرت بگی مسلونی؟ اونم توی تایلند؟ ام الفساد شهرهای جهان؟ که بهت میگن مسلومنی کیلویی چند؟
بیا همین جا که کار و بارت حسابی بگیره.
ببینم اونجا کوکا و کانادای اسلامی و پپسی صهیونیستی می فروشی؟ یا غذا را با دوغ عرضه می کنی؟ راستشو بگو. با اون دو تا پنکه ات؟
بابا دس خوش.

محسن پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:46 http://askamoon.blogsky.com

محیط آرام و خانوادگی!!!!!!! عسک شماره هفت منو کشته.

فرناز جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:32 http://farnaz.aminus3.com/

دقیقا همینه که می گین ! منم باید بگم تا لال از دنیا نرم : در معروفترین خیابان دنیا اینجا مثلا یک قهوه حانه بود که همه روی زمین و باپشتی نشسته بودند و ظاهرا قلیان می کشیدند . خانمهائ ایرانی که من آنجا دیدم نه قبل از انقلاب و در ایران و نه حالا در تایلند هم مشابه نداشتند ! خلاصه اتفاقاتی که آنجا می افتاد آدم می خواست بگوید توروخدا برای حفظ آبرو هم که شده مشروب بفروشید !!!

اونا توی خونه یا توی مغازه بغلی خوردن و بعدش اومدن نشستن اونجا به غلیون کشیدن.
این ظاهرن شمام خیلی مشکوک می زنه.
به قول قاطبه ........ ای آخ؟

رشاد جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:07

به به! جون میده آدم کلی پول خرج کنه بره تایلند در محیطی آرام و خانودگی یک بار ساحلی ایرانی بدون مشروبات الکلی چای بخوره و قلبان چاق کنه و موزیک زنده ایرانی ببینه!

اشکالی داره که حالا کمی پول خرج کنی بری مثلن همین شمال خودمون و خانواده و آرامش و مهربانی و اینا؟ تازشم غلیون چاق کردن رو برو توی کامنت خانم فرناز ببین.

رشاد جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:02

پیداست عسک آخری خیلی روت تأثیر گذاشته. چون دو تا شماره هشت زدی رو عسکا.
بعدش بهمن 88 یا 89؟

راس میگی. باید برم درستش کنم. می دونی من ایرانیم. 88 و 89 و 90 خیلی برام فرق ندارن. همه اش یه ساله. ما قرن هم که بیاید و برود انگار نه انگار. حال تو از سال می گویی؟
شاعر می فرماید:
سال و ماه و قرن و مرن و هیچ و پوچ و هست و نیست
هم در این دنیا و آن دنیا همه کشک است و مشک
به به. به به. شاعر چه نغز فرمود.

پروانه شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:00

وقتی تو خیابونهای فرعی که تهران که پای هیچ توریستی نمی رسه و هیچ انگلیسی زبانی زندگی نمی کنه راه می ری می بینی نوشته: پیرایش ...
بزرگتر نوشته:Barber
روی پیتزا فروشی نوشته:delievery شماره تلفن هم پشتش
تمام کوچ پس کوچه هات به فارسی نوشته: هات چاکلت... فلان افتتاح شد
...
حالا اونجا خوب معلومه ایرانی ها زیاد میرند . تازه مگه بده به پارسی بنویسند باعث افتخاره! من که خوشم میاد.
وقتی سعدی زنده بود قایقران های چینی شعرهای سعدی و می خوندند حالا دیدن اینها در تایلند تعجب نداره!
..
فرناز دست شما درد نکنه منتظر عکسهای بعدی هستم . ببینیم میتونیم یه سفرنامه از تو عکسات تماشا کنیم.

ما هم اصلن نگفتیم که بده. خیلی هم خوبه. اصلن خوب بود که اینجا تایلند بود تایلند ایران بود. البته بدون حشره و اون تابلوی آخر.

فرناز شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:29 http://farnaz.aminus3.com/

ای بابا این عشق حشره ـ ببخشید نفرت حشره خوری ـ هم کشت شمارو !! به خدا صد جور چیزهای خوشمزه برای خوردن دارن بیچاره ها . دستفروش های خیلی فقیر به آدمهای خیلی فقیر در محله های خیلی فقیر سوسک و ملخ سرخ شده می فروشن ـ فقط همین !!!!‌‌- تازه یکی از همسفرهای ما هم خورد و گفت اصلا مزه خاصی هم نداشته .
خدا رو شکر اون یکی مورد هم که حله .

و اما پروانه جان عزیز عرض کنم که به نظر من این تابلوها در شرایطی بودند که شما اگر کل داستان را می دیدی افتخار نمی کردی .

به من گفته بودند که اصلن حشره غذای اصلی مردم تایلنده. من برای همونم گیر دادم به حشره.

آرمین شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:55 http://nagoftehaa.mihanblog.com

تا حالا تابلوی دیسکو ایرانی ندیده بودم (به غیر از فیلمای قدیمی ایران). هییییی جوونی کجایی که یادم نمیاد نه من بعد از انقلاب به دنیا اومد.

آرمین شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:01 http://nagoftehaa.mihanblog.com

تازه یه چیزی . گفته مشروب به فروش نمیرسد نگفته نخورید که.
ینی بیرون بخرید بیارید داخل همه باهم بخوریم حالشو ببریم. ینی دقیقا برعکس جاهایی دیگه که میگن حق نداری از بیرون مشروب بیاری داخل و حتما باید از ما بخری بخوری. احتمالش هست

نه دیگهو اگه کامنتارو می خوندی خانم فرناز که این عسکارو گرفتن نوشته اند که اینجا چای و غلیان سرو می کرده اند.

پروانه شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:12

دوست جهانگردی که با دوچرخه رفته بود اون طرفها فقر و بدبختی اونها رو در خاطراتش می نوشت و می خوندم.
می گفتم یک بار دیده در یک ظرف بزرگی یه چیزی مثل جیگر هستن و از ش می بُرند و می خورند که فهمیده بود خون هست که سفت شده بود.

غلیان درسته یا قلیان؟

به نظر غلیان درست میاد ولی همه جا نوشته قلیان.


غلیان درسته. البته قلیان هم می نویسند. ولی از آن جا که به نظر می رسه که با غ پارسی تره من غلیان می نویسم.

رشاد شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:27

من که با دیدن اون تابلوی آخری برای اولین بار هوس رفتن به تایلند کرده‌ام. بالاخره یک جا پیدا کردیم که مشروبات الکلی نمی‌فروشن!

اصلن این جا از جاذبه های توریستی تایلنده.

آرمین شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:21 http://nagoftehaa.mihanblog.com

درسته. پس منظور همه کامنت گذارها از غلیان همان قلیان بود.

غلیان همان قلیانه. البته بهتره که همه هم یاد بگیرند که در تلفظ کلماتی که دارای غ است قاف نخوانند.

فرناز یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 http://farnaz.aminus3.com/

از دیدن جمع دوستان در اینجا احساساتم اول غل قل و بعد قلیان کرد !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد