عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

باغ علی اینا




باغ علی اینا

فروردینماه نود

عسک ها از: علی

نظرات 9 + ارسال نظر
رشاد پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 18:09

ببخشید شما مرض دارید داغ ما رو تازه می‌کنید؟

الهی که من فدای آن داغت بروم که تازه شد.
اگر می دانستم داغت تازه می شود، علی اینا خودش را اینجا می چسباندم که برای همه عمرش از فرستادن عسک های باغشان پشیمان شود.
من از وختی این عسک ها را دیده ام تصمیم گرفتم که علی اینا را بکشم. تو هم بیا. آخر عمری یک قتلی بکنیم. تمامی سند این جنایت هم می شود این کامنت ها. کامنت ها که سهل است اصلن این وبلاق وزین را دیلیت می کنیم. در آن وبلاق های وزین دیگر فقط لینک اینجا را پاک می کنیم و بس. بعدش می رویم و تا آخر عمر در این باغ به خوبی و خوشی می زییم.
ها؟
کی به کیه؟

علی پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 23:28

بابا؟ هیچی.

بابا؟ هیچی؟ یعنی چی؟
تو هنوز زنده ای؟ یعنی ما هنوز تو رو نکشتیم؟
ولی من نمی دونم که حالا اومد و ما تو رو کشیتیم. ولی اینا رو چطور بکشیم؟

علی جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:49

اینا را نکشین. دوسشون دارم. کلی کار نکرده دارن هنوز. با کلی جای نرفته. هر روزی که شما گفتین همه دعوتین باغ. خیلی باصفا میشه با شماها :) حتی اگه یه ذره هوا گرمتر بشه میشه تا صبح هم اونجا موند.

دعوت؟ هیهات.
ما می خوایم خودمان بشیم صابخونه. کجای کاری؟ علی اینا رو می خوایم بکشیم. انگاری حالیت نیست.

علی جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 16:21

ای بابا. یه ساعت نوشتم گفت کد اشتباهه :((
میگم میخای اینا را بکشین بعدش باغ میرسه به من. منم محترمانه میدمش به شما. شما هم برین صفا. فقط قول بدین منم با خودتون ببرین ها. راستی میخاین اینا را هم نکشین چون فقط اونا میتونن باغ را سرزنده درستش کنن. ما که بلد نیستیم. عوضش صفامون دو برابر میشه.

ببین، اینا رو می کشیم. حالا با خودت یه جوری سر می کنیم. کامنتت نشون میده که کوتاه اومدی و می خوای زندگی کنی. مجبوریم. یه قتل کمتر.
باغم با خودمون. سر زنده؟ ما می خوایم باغو بکوبیم بکنیم مجتمع اداری تجاری مسکونی.
کجای کاری؟

پروانه دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:37

نمیشد با ننوشتن این کامنت های بکش و بگیر و ببند و ... بزارین ما از تماشای این بهار زیبا لذت ببریم...

اینجا از نظر جغراقیایی کجاست؟ چقدر زمینش خشکه؟
به هر روی «باد بهاری کند» و کاری به پیام های من و شما ندارد..
از علی گرامی هم سپاسگزارم که ما را به تماشای باغ دل انگیز بردند.

شما بفرمایید لذت خودتان را از عسک ها ببرید.
بعد عمری قرار است ما به یک مال و منالی برسیم آن را هم شما از ما دریغ کنید؟
اینچا به طور کلی از نظر جفرافیایی اصفهان است. هرچند فکر نکنم علی اینا با توجه به تهدید جانی که شده آدرس دقیق تری بدهد.

پارسا دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 13:46

قشنگ ترین فصل پاییزه اینو همه میدونن!

علی هنوز خیلی جوونه.

علی دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 14:39

آدرس دقیق؟ اصفهان. نرسیده به یزد. باغ با در زرد رنگ. بری اونجا همه بلتن
پروانه خانم این کامنتها و اینا یه برنامه ریزی طولانی مدته برای پروندن مشتری های این بلاگ. که خداروشکری فکر کنم کم کم داره اثر میکنه :)

البته اگر عمرت کفاف بده.

علی دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:33

چرا تو عکس اول هیچ کس به اون زنبوره دقت نکرده؟ کلی ذوق به خرج داده بودم

کدوم زنبور؟
من اگه دقت کرده بودم اسم عسکو میزاشتم زنبور.

علی دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 21:19

زنبوره دیگه. دوست منه. از وسط برو به سمت چپ. اولین دو راهی سمت مستقیم.

من می بایستی زودتر از اینا میدونستم که تو دوست حشراتی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد