عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

سیمرغ



استاد فتحعلی واشقانی فراهانی
عسک از: خودم

نظرات 4 + ارسال نظر
نیلوفر پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 16:39

این خط چقدر زیباست . آدم از دیدنش سیر نمیشه . مخصوصا سین های مگس و سیمرغ

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 17:06

این قطعه رو برای شما سرمشق گذاشته بودن؟

تو کتابخونه دانشگاه مون کتابی بود که چند تا دستخط ازیشون داشت... یه کتاب هم تو منوچهری دیده بودم که خریت کردم نخریدم کلی چلیپاهای قشنگ از میرعلی هروی و میرحسین خوشنویس باشی و ... داشت اما اینقدر گرون میفروخت... چندین برابر قیمت واقعی ش!
گاهی باید این قیمت چند برابر رو پرداخت گویا... اون شعر معروف رو داشت به قلم حافظ نور اله

ایکاشکی یک شبکی پشت باغکی
بودی چراغکی میکی با ایاغکی
شیرینکی شکر لبکی شوخ چشمکی
بد مستکی جفا کنکی بد دماغکی

مجسم کنین چلیپاش رو با تمام " ی " های کشیده!
دلم میخواد یکی اینقدر دعوام کنه بابت نخریدن اون کتاب ، که خودمو ببخشم...

بله. سرمشق منه.
چه شعری. و چقدر سخت.
خب کتاب که خیلی گرون بشه که آدم نمی خره اونو. خودتونو ببخشین.

فلورا پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 21:04

تصوییر چلیپای این شعر رو به قلم استادم براتون میفرستم
اگر دوست داشتین کار کنین!
البته کیفیت خوبی نداره چون رو کاغذ دم دستی نوشته بودن!

دیدم. خط قشنگی بود. چشم. ولی اسم استاد رو هم بنویسید.

فلورا جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:09

استادم, آقای "محمدرضا پژند" هستن, ایشون شاگرد استاد اخوین بودن.‎
راستی چرا گاهی نظر میدم و اسمم رو نمینویسه?

نمی دونم ولی معمولن آدم خودش یادش میره.
توی کامنت قبل ایمیل هم نبود. نه فقط نام.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد