عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

چی چست





چی چست، با نگاهی از پلی بر آن

اردیبهشت ماه نود


عسک ها از: خودم

نظرات 4 + ارسال نظر
پروانه شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:30

نگاه شما هیچ بدی از پل نمی گوید!

دو نفر را همراه خودم راه انداختم که برویم و خشکی چیچست را ببینیم و عسک بیاندازیم. ولی این مسیری که ما رفتیم اصلن خشکی نداشت و یکی از آن دو نفر هم که محلی آنجا بود می گفت اینجا این روزها تازه آبش زیادترهم شده است. بگذریم که در آنجا به این بخش نمیگویند چیچست. ولی من خودم در تمام عمر به دریاچه ارومیه گفته ام چیچست. شاید خشکی چیچست غیر از این باشد که در اینجا عسکش آمده. اینجا نقطه ی پایانی پل بود و بعدش جاده به طرف تبریز می رفت. و کماکان پرآب.

پروانه شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:35

http://www.ilssw.com/pages.php?id=94&cat=art

این آدرس را چسباندم به چیچست متن.
اگه بدونید اون روز چقدر خیط شدم؟ من حتا شنیده بودم که آب زیر پل هم خشک شده و میشود روی آن راه رفت.

علی یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:02

خیلی قشنگه. دلم میخاد یه بار دیگه برم اونجا رو ببینم. میگی با یک دوستی رفتی و فلان شد یاد اون روزی افتادم که اومده بودین پیش من و رفتیم کنار داروخانه استادمون. آرمش قرار بود برگه پرینت شده باشه اما سنگ بود! همیشه از کنارش که میگذرم ناراحت میشم. یاد بگیریم زیاد به حرفای بقیه استناد نکنیم.

قبلن چی چست رفتی مگه؟ کی؟ من یادمه؟ یعنی باید یادم باشه؟ یا یادم رفته؟ منظورم اینه که از وختی دیدمت رفتی یا قبلن رفتی؟

علی دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:14

آره رفتم. قبل تر هاش رفتم. اما متاسفانه نتونستیم زیاد اونجا بمونیم. برا همین همیشه دلم میخاست یه وقت آزاد داشتم و دوباره میرفتم. که بتونم کامل کامل ببینمش. شاید بعد از فراغت از تحصیل. شاید هم با هم رفتیم. خدا را چه دیدی؟! راستی رفتم یه دوربین خریدم. دلم یه canon قابل قبول میخاست اما پولم بهم اجازه بیشتر از یه a200 sony نمیداد. ناچارن پذیرفتیم. راضیم اما هنوز از خیلی چیزاش سر در نمیارم!

مبارکه. منتظر عسکای هنریت هستم که اینجا بزارم.
در ضمن ناچار یک واژه پارسیه. با این ان عربیش نکن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد