دوره گردان

پروانه شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 15:02

امروز در حال و هوای کنسرت سیمرغ در جستجوی این بودم که مشاوران شاهنامه پزوه حمید متبسم که بوده به پیوندی رسیدم که دکتر کزازی گفته بود:

«خنیا نه تنها بر آدمیان که بر جانداران و گیاهان هم کارساز می‌افتد.»

این سخن نغز را در چهره ی این سگ می بینم!

نیلوفر جان عکس خیلی قشنگیه ازش خوشم میاد.

از آنجا که چند عسک دیگری هم در همین زمینه هست. بهتر دیدم نامش را بگذارم دوره گردان.
از خانم نیلوفر هم می خواهیم که نام محل وقوع این عسک ها را هم برایمان بنویسند.
یعنی اولش فکر کردم که خاکستر نشین بگذارم ولی بعد فکر کردم ممکن است اینا خانه و کاشانه ای داشته باشند که در آن صورت خاکستر نشین نیستند.
این سریال ادامه دارد..........

پروانه یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:15

این دوره گردان ِ« خنیا گر »معمولا با استعداد هستند و خوب می نوازند.
برخی از اینان که پاتوق دارند و دوره گرد نیستند معمولن خوب و دلنشین می نوازند.

من تحمل باقیشونم دارم. در ایران تقریبن همه ی اینها سلطان قلبها را می نوازند. آهنگی که گویا نواختنش ساده هم هست. و هر کسی با هر سازی زود آن را یاد می گیرد.
یک جایی در وبلاق وزین ترانه های شبانه از این سلطان قلبها هم نوشتم. که خدا عالم است تا به حال چقدر نان به سر سفرهای خانواده های این نوازنده ها برده است.
با اوضاع و احوال کاری کنونی فکر کنم خودم هم باید بزودی دست بکار بشوم.
یه دل میگه برم برم
....................

پروانه یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:54

من هم همه شون چه اونهایی که از روستا ها میان و زرنا و طبل می زنند چه اونهایی که از پایین شهر با یک وانتی چیزی میارن میندازشون و میرن و شب با کتک پولاشونو میگیرن چه اونهایی که دانشجوی موسیقی هستند و کنار پاساژ گلستان می نوازند و....به خصوص اونهایی که نزدیک نوروز پیداشون میشه با دایره و تنبک و آدمی با لباسهای قرمز و صورت سیاه....همه و همه رو دوست دارم و همیشه اگر دستم بهشون برسه می ایستم و به آهنگشون گوش میدم جوری که بفهمند خوشم میاد و تو کیسه شون یه ناچیزی میندازم.
یک عکس از این خنیاگران براتون می فرستم.

یه جورایی کوچه باغی ها هم به این ها می خورند. ولی خب آن ها بیشتر برای این که نترسند در کوچه های تاریک آواز می خواندند. خود من شب ها توی کوچه ها می خواندم. وقتی از یک مهمانی باز می گشتیم و پیاده کوچه های تاریک را گز می کردیم. شاید این کوچه باغی ها هم یا یک لالایی شب بودند برای کسانی که به محض تاریک شدن هوا رفته بودند زیر کرسی و منتظر بودند که خوابشان ببرد.
***
یعنی ما از الان دیگه صاحب اون عسکیم در این وبلاق وزین؟

سروی یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 22:01 http://matrook.blogsky.com/

سگه عروسکم داره . توپم داره . شما هم برای رها عروسک بخرید . براش از اون نواهای قشنگی که توی صداهامون میذارید پخش کنید . اصلن براش آواز بخونید . از همون آوازهایی که توی کوچه های تاریک ِ باریک می خوندید .

از شما چه پنهان فاصله بین میز کامپیوتر مبارک ما با رها چیزی حدود یک متر است. پنجره چند سانتی باز است و باد خنکی از کولر این رها را خنک می کند. هر چه هم که از کامپیوتر پخش شود، می شنود.
هر چه.

نیلوفر دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 00:28

خوشحالم که پروانه خانم و آقا محسن از این نوازنده و سگش خوششون آمده .این نوازنده و سگش را من چندین بار که با فواصل سال و ماه بدر شهر کوچک ،بسیار زیبا و آرامی به نام هاناو در نزدیکی فرانکفورت دیده ام . با تصور اینکه عکس انداختن از این جماعت خیابان نشین ممکن است به آرامش و شخصیتشان لطمه بزند همیشه سعی میکنم اول اجازه بگیرم و بعد عکس بیاندازم و معمولا اجازه میدهند و بعضا با سکه ای که به کاسه مقابلشان انداخته میشود .راضی تر هم میشوند ،از این نوازند ه بگویم که با دست گیتار میزند و در همان حال با ساز دهنی دور گردنش هم نوازی میکند .خلاصه خودش به تنهایی یک ارکستر به راه میاندازد . این سگ هم با کلاه پرچم آمریکاییش غرق گوش دادن به موسیقی صاحبش میشود،این آقا از حدود ساعت ۱۰ صبح تا غروب در میدان مرکزی شهر مشغول نوازندگی است و خرج خود و سگش را از این راه در میآورد ،اگر میشد حتما بدم نمیآمد بدانم تحصیلاتش چقدر است و ایضا درآمدش ،البته همانطوریکه میدانیم بعضی از این جماعت نوازنده و خیابان نشین با تکه مقوایی در مقابلشان خودشان میگویند که چکاره هستند ،مثلا یک بار جوان نسبتا خوش لباسی نوشته بود تا زمستان نیامده به من که فارغ التحصیل از دانشگاه هستم کاری بدهید که گذران سرمای زمستان در خیابان بسیار مشکل است ،وای ببخشید چقدر نوشتم ،