عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

برای رشاد




سه عسک ویرانه برای رشاد

بهمن ماه نود - سنندج


عسک ها از: خودم

نظرات 9 + ارسال نظر
رشاد جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:17

ممنون. مخصوصاً برای عکس اول. عمدی بود یا اتفاقی؟:

http://askamoon.blogsky.com/1389/07/02/post-89/

اتفاقی نبود. همین که دیدمش از لای اون در آهنی با شیشه های شکسته که دوربین رو از شیشه شکسته بردم توو و عکسو گرفتم به این فکر می کردم که تو هم اینجوری این عسکو انداختی و فکر می کردم عسکو راحت پیدا می کنم. ولی راحت پیداش نکردم. ینی اصلن پیداش نکردم. می خواستم مقایسه کنم. عسک دوم رو هم داریم؟ ینی ضلع دیگه ی همین حیاط؟ اونو یادم نمیاد.

فرناز جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 http://farnaz.aminus3.com/

رشاد : زندگیت مثل روز های قدیم این خانه ها پربرکت .
غم ها و دشمنانت ویران .

محسن : این عکس ها محشره .. اونقدر شارپه که باید : تیزیش
قلب آدم رو می خراشه .

جالب نگاه آدم هاست. وقتی داری از این ویرانه ها عسک می اندازی. مطمئن هستم که توی دلشون می گن: "خدا شفاش بده."

پروانه شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:38 http://shahnamehferdowsi.blogsky.com/

داشتم در سایت انسان شناسی و فرهنگ گردش می کردم به اینجا رسیدم:

http://www.anthropology.ir/node/3847

بفرمایید برای ما رقیب پیدا کردید.

دل آرا شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:00

عکس سومی می شه رو به روی عکس اولی؟ اگه درست یادم مونده باشه.

عسک سوی در راستای همین ها بود. و هر سه در سمت چپ حرکت من. روبرو نبود. اگر جهت سایه رو دقت کنی هم به این نتیجه می رسی.

پروانه شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 23:45

عکس ها رو که دیدم یاد خان های قدیمی گرگان افتادم درست با همین معماری. امروز دیدن آن خانه خا تقریبا با همان سبک ها در ترکیه برایم جالب بود.

این جور به نظر می رسه که معماری کشورهای نزدیک به هم خیلی با هم متفاوت نیستند. خان ها هم احتمالن رفته اند و دیده اند و برگشته اند و ساخته اند. یا بر عسک . آمده اند و دیده اند و رفته اند و ساخته اند.

فرشته دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 15:00

ویک موقعی چه زندگی هایی در این خانه ها بوده...شادی ها وغم ها

توی این وقتا آدم همه اش به اون زندگی ها فکر می کنه.

نیلوفر سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:46

این عکس ها را از خانه ای در محله جوراوا در سنندج گرفته اید ؟

بله. پشت دخانیات. آشنا هستن؟

نیلوفر سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:02

آخی حیف شد ، اینجا خونه سابق شنه خانم است ،شنه به زبان کردی با کسره شین همان شهین در فارسی است . آنجا که خراب شد ه و خاک به پایین ریخته است قبلا اورسی بود نمیدونم درست نوشتم یا نه ؟ شیشه های رنگی ریز ریز داشت ، وسط حیاط هم باغچه بود ،نگی که معلومه ،غیب میگی ..... طبقه پایین این پنجره های کوچک هم ژرماله شون مینشست ،توی این اتاق بزرگ که گفتم پنجره رنگی داشت زمستون ها بخاری چوبی و کرسی بود که همیشه ذغالهای درست شده از چوب بخاری را میریختند توی منقل زیر کرسی و چه شبها که در آن اتاق گرم دوستان به دور یکدیگر بدور از برنامه های تلویزیونی و بحث های گرونی و قیمت دلار و یورو و غیبت از حکومت به بازی دبلنا و خوردن چای و شیرینی و زولوبیا و بامیه مشغول بودند ،
عجیبه من تصور میکردم این خونه زود تر از اینها خراب شده است ،

نه. نیست. اشتباه می کنی. خونه ی سابق شنه خانم همون جوری کاهگلی سر جاش هست. البته به نظر می رسه که از این ور و اون ورش زدن. خونه شنه خانم اول خیابان ولیعهد بود و هست. این یکی بین ولیعهد و شاپوره.
قابل توجه دوستان و آشنایان این که در سنندج اسامی کلیه خیابانها و اماکن با نام قدیمشان برده می شود. حتا سربازان و پاسداران هم همان اسامی را به کار می برند. مگر خیابان های جدید که نام های جدید دارند و مردم هم به کار می برند. چیزی که در جاهای دیگر رعایت نشد و جا نیفتاد.

رشاد چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:05

خونه‌های شبیه به این کم نبودند. من خونه‌ی مادربزگم رو یادم میاد که با تفاوت‌هایی جزئی مثل همین خونه بود. ورودی به حیاط از دالانی بود که در عکس دوم دیده می‌شه. حالا پاساژ کنار بانک ملی خیابان فردوسیه. ورودی انتهای عکس دوم به زیرزمین می‌رفت که در آن خم ترشی نگاه می‌داشتند. ترشی خربزه (کالک تورش) برای شب یلدا!

یادم نمیاد که کی کالک تورش خوردم.
خونه های الانم همه مثل هم هستند. گیرم با کمی تغییر در نما.
ولی من همیشه گفتم که بازم گلی به جمال اداره ی میراث فرهنگی کردستان. هنوز خیلی خانه هست که اجازه تخریب ندارند یا حداقل اش این که می گویند در را باید نگهدارید.
شما در هیچ شهر دیگری -بگذریم از مثلن جاهایی مثل اصفهان و یزد و کاشان- نمی توانید این همه خانه ی قدیمی ببینید. همین هم که می بینیم از عسکی که تو انداخته ای به این طرف دست نخورده. چرایش را من نمی دانم. شاید میراث فرهنگی خریده ولی هزینه بازسازی را ندارد. ولی علی الحساب، همین ویرانه هم ما را بس.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد