عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

در



    عسک از خودم (فرناز)

نظرات 4 + ارسال نظر
پروانه پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:07 http://shahnamehferdowsi.blogsky.com/

می بینم که حال نخل ها خوبه
دلم براشون تنگ شده
از طرف من بغلشون کن و به صدای به هم خوردنشون گوش کن و سلام منو بهشون برسون

اونا هم روی ماهتو می بوسن و بهت سلام می رسون!!!

قلی پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 16:19

در ؟ من یه بار داشتم از اینجا رد میشدم پام گیر کرد به اون علفا خوردم زمین یکی گفت در به در شی همینو می گفت ؟

من فکر می کردم تو بزرگ شدی و دیگه به جایی نمی خوری ...

پروانه جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:04

ترانه خبر قلی رو گرفت که هنوز هست یا نه ؟ گفتم تو عسکامون معمولا پیداش میشه.
اومدیم و دیدم بععله اینجاست و با این همه زمین خوردن ایشاله ماشاله حالش خوبه.
خوبی قلی؟ مراقب باش دیگه آخه علف هم چیزی پای آدم گری کنه ؟معلومه خیلی با طبیعت جور نیستی.

فکر می کنم قلی خیلی هیجان زده بشه وقتی بیاد ببینه کسی به یادش بوده .

محسن جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:37 http://filmamoon.blogsky.com

من فکر می کردم در به در شدن یعنی رفتن و گم شدن. اگر می دانستم در به در شدن، نشستن و تماشا کردن این در است، حتمن سعی می کردم در به در بشوم.
عمری در این تصور باطل بودم.

با این حساب امیدوارم درهای زیادی به روی شما گشوده شود !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد