عسک‌هایی که می‌گیریم
عسک‌هایی که می‌گیریم

عسک‌هایی که می‌گیریم

تندیس یک زن (مستوره ی اردلان)




تندیس یک زن

مستوره ی اردلان

1184-1227

کاری از: هنرمند بی تا، هادی ضیاالدینی

بهمن ماه نود - کردستان

عسک از: خودم


بخشی از کامنتی از خانم فرناز:

بیخود نیست که من سنندج رو هنوز ندیده اینقدر دوست دارم !  خیلی دلم یک سفر مفصل به کردستان می خواد .........




در  ِ وردوی منزل خسروخان

مشهور به خسروآباد 

  

خسرو آباد

 

خسروآباد از داخل


عسک ها از: رشاد


آرامش عصرگاهی را ببینید.

نظرات 28 + ارسال نظر
محسن جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 16:49

من به شخصه هیچ تندیس دیگری از یک زن در هیچ نقطه ی جمهوری اسلامی سراغ ندارم.

فرناز جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 17:39 http://farnaz.aminus3.com/

دقیقا داشتم به این فکر می کردم : تندیس یک زن ؟ کتاب به دست و اونقدر قشنگ ؟ من اصلا این خانم رو نمی شناختم و لینکی هم داده بودید خیلی مفید بود .
این از اون تندیس هاست که عکسی از پایین به بالا با زمینه ای از فقط آسمون آبی و بدون ساختمون ها باید خیلی خوب باشه براش . بیخود نیست که من سنندج رو هنوز ندیده اینقدر دوست دارم ! خیلی دلم یک سفر مفصل به کردستان می خواد ....

ضمنا مجسمه ی مادر در میدون محسنی یا مادر در این محدوده قرار نمیگیره ؟ (‌منظورم تندیس زن و این حرفهاست ) اگر درست یادم باشه این کار که کار زیبا و مدرنی هم هست کار خانم رهنورد باید باشه ؟

تندیس مادر در میدان محسنی رو نمی دونم کار کیه. هادی یک مجسمه دیگری هم در میدان دیگری از سنندج به شکل زن داره که اونم اسمش میدان مادره. منظور من یک زنه که چهره است. نه به شکل عام. اگر نه یکی هم داشتیم که کارگر بود و الان اگر اشتباه نکرده باشم توی محوطه ی موزه ی هنرهای معاضره.
منظورم مثلن پروین اعتصامی یا فروغ فرخزاد یا دیگر هنرمندان زن هستند.
متاسفانه زمینه ی این تندیس دست من نبود. وگرنه کاملن حق با شماست.

فرناز شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 00:40 http://farnaz.aminus3.com/

درسته . این خیلی مهمه که یک نفر خاص باشه .
یادمه هزار سال پیش هر روز از جلوی پارک فرح (لاله ) رد میشدم .. مجسمه کارگر + کشاورز که در جلوی موزه ی هنرهای معاصر بود ـ اونجا خیابان کارگر بود و تقاطع کارگر /کشاورز ـ مدتی با یک پارچه پوشانده شد . چون خیلی هم بزرگ بود راستش ترسناک از نوع خنده دار ! شده بود .... بعدها که پارچه برداشته شد با یک وصله کاری بسیار بی هنر ساق پاهای اون خانم جوراب دار ! و سرش روسری دار شد .
این اواخر قصه غم انگیزی در مورد اون مجسمه در یک ایمیل از یک دوست خوندم .... ...

اگر وصله کاریش درست و حسابی بود جای شک داشت. وصله کاریشم عین همه ی وصله های این دوره زمانه نشان از هنرمندی، هنرمندان وصله پینه ای داره.

دل آرا یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:49

شما هی از سنندج عکس بذارین و دل ما رو بسوزونین!

تازگی ها دیدم که سرآغاز کتاب ادبیات فارسی دوم راهنمایی (که تقریباً هرچی متن خوب و کلاسیک بوده از توش کشیدن بیرون) بیتی از مستوره ی اردلانه.
هیجان زده شدم که ما هم عزیز شدیم!

از بس دست روزگار منو میفرسته سنندج.
اون بیته یادته؟ اگه خوبه زیر این بنویسیم؟

رشاد یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:57 http://readingpoems.blogsky.com

غزلی از مستوره اردلان

ترا ای سیمتن بر رخ چو زلف پر شکن لرزد
مرا چون برگ بید از غم روان ممتحن لرزد
به صحرای قیامت گر بدین قامت به پا خیزی
شفیع حشر را بر حالت خود جان و تن لرزد
خرامان چون شوی در طرف باغ ای سرو نوخیزم
ز غیرت دلربای فاخته اندر چمن لرزد
تو ای رشگ گل و گلشن به سوی بوستان بخرام
که تا گل چاک سازد جامه وز غم نسترن لرزد
می وصلت مدام اغیار را در جام و لیک ای مه
ز زهر هجر تو مستوره را جان در بدن لرزد
دل اندر سینه‌ام لرزد ز بیم هجر او چونانک
دل دشمن ز بیم خسرو لشگرشکن لرزد*

*اشاره ای به خسروخان ثانی، والی کردستان که همسر خود مستوره اردلان بوده است.

عسک خانه خسروخان را ندارم. اگه داری و خودت انداختی یه دونه بفرست بعد از این بزاریم اینجا.

رشاد یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:40

خانه‌ی خسرو خان همان خسروآباد معروفه که قبلاً عکسش رو اینجا گذاشتی. اینم لینکش:
http://www.novelgames.com/flashgames/game.php?id=78

نمی‌دانم خانه دیگری داشته یا نه.

این لینک منو برد به یک سایتی که میگفت بیا بازی دانلود کن.

رشاد یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 21:12

ببخشید قاطی شده بود. لینک اینه:

http://askamoon.blogsky.com/1389/08/14/post-106/

ینی عسک ساختمان رو نداری؟ من اینو چسبوندم اون زیر. که به اتفاق مستوره بریم سری بزنیم توی اون ساختمون.
چن روز پیشا نزدیکی های همین ها بودم. قبر ها را نگاه می کردم. چقدر این خان ها در جوانی مرده بودند.
به زور خانی را پیدا می کردی که بالای پنجاه سال عمر کرده باشد.
چرا؟ من که فکر می کنم می ترکیدند از بس می خوردند. حالا اونی هم که این کار را نمی کرد به ضرب خنجر کشته بودند.

رشاد دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:08

وقتی من رفتم اینجا مشغول بازسازی بودند و همه جا پر از مصالح ساختمانی روی هم ریخته. عکس قشنگی از داخل نتوانستم بگیرم. شاید دفعه دیگر !

این یکی خان به طاعون مرده.

شعرهای قشنگ کردی مستوره بیشتر‌ش در رثای خسروخان است.

پروانه دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:16

به فرناز گفتم اونقد عکسات ذهن منو مشغول می کنه که مدتیه آمینوس رفتن رو ترک کردم. هی میرم اونجا عکس های فرناز و حرف های و عکس های فرشته و .. کم کم اعتیادم بیشتر شده بود و به دوستاشون هم کشیده شده بود و بعدش گفتم خوب عسکامون هم بزرام کنار برم سر کتابخوانی که مدتیه از رونق افتاده ..
ولی این عکس که کم کم سه تا شد سه روزه از صبح میام سر کار رو صفحه م بازه و شب ها هم تو خونه..
البته عکسها خیلی هنرمندانه نیست(ببخشیدا) ولی این خانم مستوره اردلان و زندگینامه و هنر هادی ضیاالدینی اینجوری میخکوبم کرده.
روز اول که زندگی نامه شو خوندم گفتم آفرین به هنرمند سازنده که روان مستوره اردلان را در این تندیس زنده کرده است. به خصوص چهره اش که روز دوم عکس چهره اضافه شد.
البته تمام مدت به خسرو خان هم فکر می کردم که موجب شده مستوره بنشیند و بخواند و بسراید..
. جالب هم اینکه به فارسی شعر بگوید!

خانه خسرو خان: این عکسو پیش از این اینجا دیده بودیم. خوب یادم هست.
جوی آب وسط حیاط خانه رو خیلی دوست دارم. از آرزوهای خانه ی نداشته ام است البته نه به این شکل، جوی ساده ای که از کنار حیاط خانه آرام بگذرد.

آیا کتابشو میشه خرید؟
دوست دارم کتابشو تو خونه داشته باشم.
ترانه با یک نگاهی به عکس گفت اینو می چسبونم به اتاقم!

بروم شعر ی که آقای رشاد اینجا نوشته اند بخوانم..

بسیار سپاسگزارم

عسک ها شدند چهارتا.

داخل خانه هم اضافه شد. خانه که چه عرض کنم. کردی به آن می گویند عمارت. عمارت در حال بازسازی است.
دیوان مستوره ی اردلان در کردستان هست. نوروز به احتمال زیاد گذرم به آن جا می افتد. یک نسخه برایتان می خرم و پست می کنم.
سعی می کنم صبح هم سری به این بزنم که عسکی بگیرم که نور از مقابل به آن تابیده باشد.
عسک اینجا برای دسترسی آسان به آن، بدون کیفیت است. اگر ترانه می خواهد بچسباند به دیوار اطاقشُ نسخه اصلی فایل را می توانم برایش بفرستم.

[ بدون نام ] دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 18:39

مرسی از این تندیس آسمانی که حالا هست . کیف کردم .
مرسی از آقای رشاد و عکسهای عمارت .. اگر اشتباه نکنم عکسی از اینجا قبلا فرستاده بودند اما نمی دانستیم که منزل مستوره است !
+ + +
ببخشید اما مجبورم این حرفها را همینجا بگویم :
سرکار خانم پروانه : از شما توقع نداشتم . چرا وقتی زنی هنرمند است باید از شوهرش تشکر کنیم ؟ من آقای خسرو خان را نمی شناسم و حرف بدی هم در موردایشان حق ندارم بگویم اما دوست ندارم که اگر زنی کار خوبی کرد از شوهرش تشکر کنم !! خیلی وقتها زنها بدون کمک یا حتی تشویقی از طرف شوهر خیلی کارها می کنند ! شما دخترخاله ی خسرو خان که نیستید !!!
هستید ؟

فرناز دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 18:41 http://farnaz.aminus3.com/

فرناز هستم !!!! ببخشید کامنت قبلی را یادم رفت اسم بگویم .

پروانه سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:42

کتاب اشعار مستوره اردلان از سنندج!
عالیه . از حالا خوشحالم

اصل عکس تندیس: دستتون درد نکنه مشتاقیم داشته باشیم

به فرناز: همین شعری که آقای رشاد نوشته اند بخوان
اگر ناب و خالص بودن مستوره را از همین تندیس برداشت می کنی پس این شعر هم نقش خسرو خان را در اندیشه و زندگی مستوره هم نشان می دهد

دوستان دیگر هم اگر در این باره نظر بدهند مشتاقم بخوانم

پروانه سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:29

به فرناز:
حتما زندگینامه مستوره را که پیوندش در پایین عکس ها هست بخوان
اگر نظرت همین بود باز هم حاضرم به بحث ادامه دهم

رشاد سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:58

من سال‌هاست وارد هیچ بحثی نمی‌شوم. ولی یکی دو نکته را می‌خواهم یادآوری کنم.

اول این که موضوع مربوط به نزدیک به دو قرن پیش است. حرف از استقلال فکری زن و این حرفها در آن دوران بیشتر به شوخی نزدیک است. بدون اجازه و تمایل همسر شرایط مناسب برای مستوره فراهم نمیشد.

دوم خسروخان خود اهل ادب و شعر بوده است و همسر دیگر او به نام والیه هم شاعری هم‌طراز مستوره است.

همان طور که قبلا هم نوشتم، قشنگ‌ترین اشعار کردی مستوره در رثای خسروخان است (یعنی اگر به اجبار با او ازدواج کرده باشد، اجباری به ماتم‌سرایی برای او نداشته است)

هر چه بوده، مستوره و خسرو در نوع خود از عشاق تاریخی بوده‌اند و بر زندگی و فکر یکدیگر تأثیر زیادی گذاشته‌اند.

ضمناً من نه فمینیستم نه آنتی‌فمینیست. یک انسان معمولی بی‌طرفم.

محسن سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 16:15

من خودم معتفدم که در پشت هر زن موفق یا مرد موفقی یک مرد یا یک زن قرار دارد. به ندرت کسی جدای از جو خانواده و قضای حاکم بر آن بتواند کاری انجام بدهد که خانواده در آن بی تاثیر باشد.
مردان دیگر را نمی گویم. ولی مردان کرد زیادی را می شناسم که به طور مثال اگر ظهر به خانه بیایند که ناهارشان حاضر نباشد و به جایش یک غزل جلویش بگذارند غزل و زن را هر سه به یکباره سه طلاقه نکنند.
بگذریم که کار مستوره در آن خانه اصلن خانه داری نبوده و این کار توسط کلفت ها و نوکرها انجام می گرفته.
برای همین من خسرو خان را هم مرد بزرگی می دانم.

البته این چیزی که گفتم یک ورژن طنز هم دارد که شاید بتوان گفت بار واقعی زیادی دارد و آن اینکه:
در پشت هر زن و یا مرد موفقی یک مرد و یا زنی بوده که نتوانسته مانع موفقیت او بشود.

فرناز سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 18:43 http://farnaz.aminus3.com/

مرسی دوستان .
من یک اعتراض فمینیستی نکردم .. اگر اینجور به نظر آمده ببخشید ـ نه اینکه این کار بدی باشد هدف من این نبود ـ
احتمالا مشکل به خود من برمیگردد . با یک مثال ساده سعی می کنم حس خودم را منتقل کنم .
عمه : عمه رو خیلی دوست داری ؟
بچه : بله یک دنیا .
خاله : پس چرا خاله رو نگفتی ؟

اینجور وقتها دوست دارم قاطی معرکه شم !!! و بگم چون داشتن راجع به عمه صحبت می کردن .. راجع به خاله هم به موقع ...

این اولین بار نیست و قطعا هم قرار نیست آخرین بار باشد
منظور من هم پروانه نیست اما سوالم این است که چرا مستقیم راجع به چیری که باید حرف نمی زنیم ؟
آه آقای حسن نراقی کجایید ؟!

http://ketabamoon.blogsky.com/1387/08/23/post-87/

من به سهم خودم بگویم که اصلن اعتراض بر علیه فمینیستی نکردم. و تازشم من اصلن شما را فمینیست نمی دانم. عمرن. اصلن دوستان فمینیست ندارم من. نه شما و نه هیچ کدام از خانم هایی که توی این وبلاق های وزین من کامنت می گذارند فمینیست نیستند. شک ندارم.
این از من.

ساحل سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 21:40 http://lizard0077.blogfa.com/

من این مستوره خانم رو خیلی دوست دارم . رفتم زندگینامه ش رو خوندم ، عکس‌های عمارتشون رو دیدم ، شعری که آقای رشاد گذاشته بودند خوندم ، نظر دوستان رو هم خوندم .

من با نظر فرناز جان موافقم . فکر می کنم می شه بدون این که بگیم چه شوهر خوبی داشته در مورد مستوره حرف بزنیم .

بعدن در جای خودش ، از آقای ناکام ِ دو زنه‌ی ادیب ِ مهربان هم تعریف می کنیم .

خب معلومه که می تونیم بدون این که از شوهرش تعریف کنیم در مورد مستوره حرف بزنیم.

آقای دو زنه ی ناکام؟

یا آقایان چهار زنه ی به کام؟

ساحل سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 21:52 http://lizard0077.blogfa.com/

من یادم رفت بگم :

می شه لطفن فایل اصلی عسک مستوره رو برای من هم بفرستید؟ منم میخوام بزنم توی اتاقم.

مچچکرم

یک عسکی برای خانم پروانه، ینی خانم ترانه فرستادیم. اگر دوست داشتند آن را برای شما هم می فرستیم. اگر دوست نداشتند دوباره سعی وافری می کنیم در درست کردن یک عسک، در خور این کار سترگ هادی.

قلی سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 23:23

چی ؟ دیوید به کام ۳ تا زن داره ؟ من نمی دونستم .

به. رسیدن به خیر. پات نخورد به مجسمه بیفتی؟
دیوید بکام سه تا زن نداره. بیشتر داره. خیلی بیشتر.

ساحل چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 00:33 http://lizard0077.blogfa.com/

توی آن یکی پست بود فکر کنم که آقای رشاد گفته بودند به این اقا می گفتند خسرو خان ناکام!

من وقتی آن کامنت را خواندم تا نیم ساعت همین جوری هی می گفتم : " الله اکبر! "

:)

پروانه چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:19

پیشنهاد می کنم اون عسکی که زحمت کشیدید فرستادید را اینجا به نظر خواهی عسکاسان بزرگ دارندگان حساب آمینوس که در اینجا حضور دارند نظر دهند.

به فرناز:
شما جوری از این کتاب حرف می زنید که انگار کتاب مقدس است و رفتارهای و نگرش ها را باید نسبت به آن سنجید.
قالب زدن افکار در یک کتاب آفت فکر است.ما چهار تا آدم اینجا مگر خودمان فکر نداریم که بنشینیم اینجا آه کشیدن شما را تماشا کنیم که فلان کلاسه بندی علم جامعه شناسی امروز و یا دیروز که ممکن است فردا خلاف آن ثابت شود، چنین چیزی گفته و ما نخواندیم که درس اخلاق بگیریم و روش فکر کردنمان را عوض کنیم.
علم بارها خلاف آنچه گفته است را خودش به اثبات رسانده.

چشم. عسک را این جا می گذارم.
اگر خانم ساحل هم دوست داشتند برایشان می فرستم.

فرناز چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 19:13 http://farnaz.aminus3.com/

به پروانه :

چشم قربان . چشم .

ـ فرناز در خالی که گفته بود چشم تعظیمی کرد و حسابی خم شد بعد بیش از خد خم شد می خواست کتابی را بردارد که خیلی مقدس بود ... کتاب را برداشت و از روبروی پروانه خانم رفت مطمئن نیستم اما فکر می کنم آن کتاب جامعه شناسی حودمانی بود کاری بسیار عزیز از آقای حسن نراقی عزیز .... -

ساحل چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 20:07 http://www.lizard0077.blogfa.com/

خانم ساحل هم دوست دارند ؛ خبر دارم که می‌گویم .
:)

چشم.

پروانه پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:26

به فرناز: پس به من تعظیم نکردی خواستی کتاب را برداری چه کار خوبی کردی که تعظیمت به من نبود چون از چشم و تعظیمی که از صد تا فحش بدتر است هیچ خوشم نمی آید.

من در برابر آقای رشاد و محسن گرامی و تو و دیگران دوستان سر احترام فرود می آورم و سپاسگزاری می کنم به خصوص از آقای رشاد با اینکه نوشته بودند :"من سال‌هاست وارد هیچ بحثی نمی‌شوم" به این جمع احترام گذاشتند و دیدگاه خودشان را نوشتند وامیدوارم از اینکه وارد بحث شدند پشیمان نشده باشند.

در ضمن بردن اون کتاب به دست من و تو و دیگران نیست کتاب آقای نراقی محترم یکی از "کتاب هایی است که می خوانیم" آنجا هست و در ضمن در کتابخانه ی من هم هست، این روزها پی دی اف اش هم در اینترنت هست و پیش از آقای نراقی هم دسته بندی آدم ها را داشته و پس از او هم خواهیم .

عکس ادیت شده ی تندیس مستوره: انگار عکس بدون دستکاریشو بیشتر دوست دارم انسانی که که آسمان بالای سرش است و کاملا زمینی در میان مردم امروز ولی عکسی که شما درست کردید مانند مریم مقدس از آسمان آمده.
ببخشید از زحمتی که به شما دادم.

نمی شد فقط آسمان باشه. چون پایه ی مجسمه روی زمین بود. اینه که اینجوریش کردم.
امیدوارم نوروز بتونم یک عسکی که نور از روبرو به این تابیده باشه بگیرم که پشت سر تیره باشه.
در ضمن راستش من این کار را بیشتر به خاطر تندیس کردم و هادی کردم نه مستوره. این تندیس بسیار باشکوه است. باید از نزدیک ببینید.

فرناز پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:55 http://farnaz.aminus3.com/

داش محسن چه کردی .. خیلی ماهه . دمت گرم . دارمت .

چاکریم.

فرشته دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:57

عکسها تخت تاثیرم قرار داد...من هم تا به حال همچین تندیسی ندیده بودم وسپاسگزار که هم عکس وهم توضیحات را گذاشته بودید
ممنون

چه خوب که دوست داشتید.

maedeh چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1395 ساعت 17:48 http://gravatar.com

عکس های خوبی بودند

ممنون.

فلورا چهارشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1399 ساعت 21:47

یاد باد
چه ساحلی هم داشتیم
لینک این پست رو گذاشتم تو فیسبوک

سپاسگزار شما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد